«ابراهیم گلستان» کارگردان، داستاننویس و عکاس ایرانی 26 مهر سال 1301 در شیراز در خانوادهای فرهیخته متولد شد، پدرش از روزنامهنگاران شیراز بود. او در کودکی دو زبان عربی و فرانسوی را آموخت و با آثار «صادق هدایت» آشنا شد. او در جوانی برای تحصیل در رشتهی حقوق دانشگاه تهران به تهران آمد و در سن کم با دخترعمویش، «فخری گلستان» ازدواج کرد. او تحصیلاتش را ناتمام گذاشت و فعالیتهای سیاسیاش را با پیوستن به حزب توده دنبال کرد. او با «محمد مصدق»، سیاستمدار و فعال سیاسی در تهران آشنا شد و مدتی را در مازندران سرپرستی حزب توده را بر عهده داشت. او در آن زمان به عکاسی مشغول بود و با مطبوعات همکاری میکرد. «گلستان» همچنین در آن زمان اولین مجموعه داستانیاش بانام «به دزدی رفتهها» را منتشر کرد و دربارهی انگیزهاش گفت: «گفتم بیایم قصه بنویسم، با قصه نوشتن حرفهای خودم را بزنم. میدانستم شنوندههای من کمتر خواهند بود، خیلی کمتر، اما میدانستم که گفتنهایم دستکم بیریاتر و بیدروغ خواهد بود. میدانستم قصه نوشتن کار مؤثری نیست اما دیده بودم که مقاله نوشتن فقط وسیله سرگرمی و وقتگذرانی روزنامهخوانهای معدود را فراهم کردن بود. میدانستم در قصه نوشتن دستکم یک تمرین فکری و یک ورزش اخلاقی برای خود نویسنده که هست. یا باید باشد. آنوقت شروع کردم و این قصه به دزدی رفتهها را نوشتم.»
«ابراهیم گلستان» در دههی سی استودیوی سینمایی گلستان را بنا نهاد و دراینباره گفت: «میدانستم که کار فیلمسازی باید با آدمهای تازه بچرخد. هر چند باید شروع کرد از صفر... در هرحال من شروع کردم به جمعکردن آدم. بختم بلند بود هر چند کس بهقدر وسع خویش چیزی شد.»
«مهدی اخوان ثالث»، «فروغ فرخزاد»، «ایرج پزشک نیا»، «کریم امامی» و «نجف دریابندری» ازجمله افرادی بودند که در استودیو گلستان همراه «ابراهیم گلستان» مشغول به کار بودند. آنها تا پایان دههی سی بیش از سی صد فیلم مستند خارجی، در زمینههای علمی و صنعتی ترجمه، دوبله و صداگذاری کردند. ازجمله آثار این استودیو ساخت فیلم رنگی مربوط به آتشسوزی چاه نفت شمارهی شش اهواز در 19 فروردین سال 1337 است که مدال برنز از جشنواره ونیز را دریافت کرد. از دیگر آثار ماندگار این استودیو دو فیلم سینمایی «خشت و آینه» سال 1343 و «اسرار گنج دره جنی» 1353 بود که کارگردانی آنها را «ابراهیم گلستان» بر عهده داشت. ساختههای این کارگردان بزرگ سبب شروع سینمای روشنفکری ایران بود و نگرش جدیدی را در سینما آغاز کرد. او همچنین در ساخت فیلم مستند «خانه سیاه است» در کنار «فروغ فرخزاد» حضور داشت و این فیلم موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلم مستند سال 1342 از سوی فستیوال فیلم آلمان غربی شد.
«ابراهیم گلستان» ارتباط نزدیکی با «صادق چوبک» داشت و حق امتیاز دو اثر او را خرید. این سینماگر برجسته قصد داشت بر اساس داستانهای «تنگسیر» و «چرا دریا توفانی شده بود» فیلم سینمایی بلند بسازد ولی به دلیل هزینهی زیاد آنها منصرف شد. او امتیاز ساخت فیلم «تنگسیر» را در سال 1350به «علی عباسی» واگذار کرد.
«ابراهیم گلستان» علاوه بر فعالیتهای متعدد و تأثیرگذارش در سینما، داستاننویسی و ترجمهی آثار بینالملل را نیز در کارنامهی کاریش دارد. او دو اثر «دیالکتیک» از «استالین» و «اصول مارکسیسم» از «لنین» که درزمینهی اصول مارکسیستی بودند را ترجمه کرد. او داستانهایی از «ارنست همینگوی»، «ویلیام فاکنر»، «آنتون چخوف»، «استیون کرین» و «استیون وینسنت بنت» را به فارسی ترجمه کرد و در مجموعهی «کشتی شکستهها» گردآوری کرد. «انتشارات روزن» این مجموعه را نخستین بار در سال 1334 منتشر کرد. او در همین سال کتاب «شکار سایه» را که شامل چهار داستان بود را هم منتشر کرد و ترجمهی «هاکلبری فین» اثر «مارک تواین»، «مکبث» اثر «شکسپیر» و «دون ژوان در جهنم» اثر «برنارد شاو» را نیز به مجموعه آثارش افزود.
«ابراهیم گلستان» با نثر خاصش بر داستاننویسی آن زمان تأثیر گذاشت و گروهی براین باور هستند او از «ارنست همینگوی» در نوشتن داستانهایش الهام گرفته است. او مجموعه داستان گیرای «جوی و دیوار و تشنه» را در سال ۱۳۴۶با زبانی طنز نوشت که شامل ده داستان کوتاه بود. «مد و مه» ۱۳۴۸، «خروس»، «نامه به سیمین به همت عباس میلانی»، «مختار در روزگار» و «برخوردها در زمانه برخورد» از آثار مکتوب دیگر این سینماگر و نویسندهی بزرگ است.
«ابراهیم گلستان» با «هوشنگ گلشیری» هم دیدارهایی داشته و کتاب «شازده احتجاب» او را مطالعه کرده است. او دربارهی افراد زیادی ازجمله «جلال آل احمد»، «احمد شاملو» و «داریوش مهرجویی» صحبت کرده و طی این سالها با نشریات و روزنامههای زیادی مصاحبه کرده است. «ابراهیم گلستان» پدر «کاوه گلستان» و «لیلی گلستان» است، پسر او عکاس، خبرنگار و فیلمبردار موفقی بود که مسیر پدرش را پیش گرفت. او هنگام انجام مأموریت تصویربرداری در سلیمانیه عراق در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ کشته شد.
ابراهیم گلستان با دخترعموی خود، فخری گلستان ازدواج کرد. همسر او از نخستین کسانی میدانند که در تهران، اقدامهایی را در جهت سر و سامان دادن به وضعیت کودکان خیابانی انجام داد. او تا سالها مدیر پرورشگاهی بود که به تربیت فرزندان معتادان میپرداخت.
«لیلی گلستان»، دختر ابراهیم گلستان مترجم و صاحب نگارخانه ایرانی است که موفق به دریافت بالاترین نشان افتخار کشور فرانسه، لژیون دونور در آبان سال 1393 شد؛ او مادر «مانی حقیقی»، کارگردان و بازیگر محبوب موفق سینمای ایران است.