درباره قدرت نرم آمریکا در حوزه سیاست خارجی و امنیتی
از آنجایی که قدرت نرم بعد سوم قدرت است که از طریق سیاست نرم و تأثیرگذاری غیرمستقیم حاصل می شود و به نوعی مبتنی بر دستیابی به قدرت از طریق فضاسازی و کنترل ذهنیت و اراده جامعه است، این اثر درصدد آسیب شناسی، برآورد و تبیین چالش های قدرت نرم در نوع رویکرد آمریکا به قدرت و قدرت سازی و نیز امنیت و امنیت سازی برآمده است.
اهمیت و ضرورت این موضوع از آنجا ناشی می شود که در ترکیب بندی و پیکره سازی دوباره قدرت که با جابجایی سیاست اعلاء و ادنی در ساختار جدید نظام بین الملل تجلی یافته، ایالات متحده به عنوان یدک کش سیاست جهانی که راه این تحولات را می گشاید، همواره در بهره گیری از مؤلفه های قدرت نرم دچار غفلت و تغافل و به عبارت دیگر با چالش های متعددی مواجه است.
یافتن دلایل ابتلا به این چالش ها از جنبه های مجهول و مبهم موضوع است که در این اثر به عنوان خطوط اصلی آن تعقیب خواهد شد.
بنابراین، بررسی و تبیین چالش های قدرت نرم در استراتژی امنیتی و سیاست خارجی ایالات متحده هدف کلی این اثر را تشکیل داده و برخی اهداف ویژه از جمله تبیین جایگاه قدرت نرم در گفتمان قدرت، شناخت کاربردها و چالش های قدرت نرم در روابط بین الملل، ارائه راهبرد مبتنی بر قدرت نرم در توانافزایی امنیت و سیاست خارجی یک مدل حکومتی و توجه به قدرت نرم در استراتژی امنیت ملی و سیاست خارجی و ساماندهی فرآیندهای آموزشی و پژوهشی با تکیه بر این رهیافت به عنوان اهداف آرمانی و کاربردی این اثر مورد توجه بوده است. محدود زمانی این پژوهش؛ دوره ریاست جمهوری جورج بوش (۲۰۰۸-۲۰۰۱) تا دوره انتقال به اوباما رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده (۲۰۰۹) می باشد.