در رشتههای گوناگون علوم انسانی دانشگاهی توجه بسیار کمی به شناخت اصول اساسی اسلام در مباحث اقتصادی و سیاسی شده است. عدم شناخت دقیق و عمیق این اصول در رشتههای مرتبط باعث فاصله گرفتن اساسی از نظریهپردازی علوم انسانی بر اساس اندیشههای اسلامی میشود و در نتیجه یک فرد دانشگاهی (استاد یا دانشجو) اغلب بدون آگاهی از این اندیشهها به تحلیل رویدادها و تحولات جواع انسانی میپردازد. این در حالی است که ما باور داریم که اندیشههای اسلامی یقیناً کارآمدی لازم را در حل مشکلات و تامین نیازهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی انسانی در اختیار دارند. در واقع لزوم ورود نظریهپردازی در علوم انسانی بر اساس اندیشه اسلامی، حرکت جدی برای بازبینی ساختارهای موجود علوم انسانی در دانشگاهها که اکثراً بر اساس اندیشههای غربی بنا شدهاند را بیش از همیشه مورد تاکید قرار میدهد. بنابراین ضرورت دارد که تبیین و فرمولبندی نظریههای گوناگون اسلامی به منظور ارائه راهکارها و مدلهای ناب اسلام در جهت سعادت و رفاه انسان صورت پذیرد. در پژوهش صورت گرفته که نتایج آن در کتاب حاضر ارائه شده است؛ تلاش کردهایم که هر چند با نقایص و کاستیهای فراوان، این هدف مهم را دنبال کنیم.