در این کتاب، علاوه بر بررسی آرای «کرکگور» و «نیچه» اندیشههای این دو با یکدیگر مقایسه شده است. نویسنده برای مثال میگوید: آنچه کرکگور نیچه راجع به دین و ارزش نوشتند، منبعث از تجارب زندگی ایشان و منعکسکنندهی آن است. این گزافه نیست که بگوییم کرکگور و نیچه در آثار خویش و از طریق آنها زیستهاند. به این ترتیب ما آوای چندصدایی خود کرکگور را در آثاری که با نام مستعار نوشته شده است، بهخصوص هنگامیکه مسائل زیباشناسی را مینمایاند و آوای نیچه را در پیشبینیهای زرتشت ملاحظه میکنیم. از همین رو، این فیلسوفان که چنین عمیق در روش برداشت از زندگی و مفهوم آن با یکدیگر متفاوتاند، کاملاً به هم شباهت دارند. از جهات دیگر نیز کرکگور و نیچه دارای شباهتهای عمیق هستند، به این معنا که هر دو ایشان مانند داستایوفسکی روانشناس هستند، هر دو این فیلسوفان مانند داستایوفسکی به تشریح احساسات پنهان و انگیزههایی میپردازند که شکلدهندهی زندگانی بشر است. دیگر آنکه نیچه و کرکگور در تعهد مطلق به آثار خویش و به قول نیچه به «کار» خویش، شباهتهای عمیقی به یکدیگر دارند. هر دو ایشان حیاتی مرتاضانه داشتند که وقف نوشتن بود، وجه تشابه مهم دیگر ایشان آن است که هر دو نویسندگان مذهبی بودند و مخاطب آنها دین اجدادشان و میراث مشترک ایشان مسیحیت بود، اما علاوه بر این، هر دو ریشهها و تربیتی لوتری داشتند. آنها با لحنی نقادانه دین اجداد خود خویش، یعنی مسیحیت پدرانشان را مخاطب قرار میدهند.
موضوع این کتاب یکی از بحث های مفصل ،فلسفی روانشناسی و مسیل اجتماعی دو قرن اخیر است که امواج آن تنام مدارهای تفکر وذهنیت موجود را در هم کوبید . که البته تا حدودی هنوز اهمه بسامد ها وافت وخیز های آن در دانشگاه ها ومچامع روشنفکری ودینی وجود دارد . خواندن آن را به تمام علاقمندان مسایل اجتماعی و بلکه تمام اقشار توصیه میکنم