کتاب مثلها و قصههایشان فروردین توسط مصطفی رحماندوست نوشته شدهاست. این کتاب با زبانی ساده و کودکانه ضربالمثلها و داستانهای آن را به کودکان آموزش میدهد. در پنجمین ماه سال که گرمای هوا به اوج خود رسیدهاست و چلهی گرمای تابستان آمده، بهترین انتخاب برای لذت بردن از گرمای مرداد ماه شنیدن نوای قصههای اصیل ایرانی است. کتاب مثلهای ایرانی در دوازده جلد نوشته شدهاند. هر کدام از این جلدها به نام یکی از دوازده ماه سال نام گذاری شدهاند. در کتابهای بهار و تابستان سی و یک داستان و در کتابهای پاییز و زمستان سی داستان قرار داده شدهاست. در اینجا یک داستان از کتاب مثلها و قصههایشان را برای آشنایی بیشتر شما با فضای کلی این کتاب شرح میدهیم.
داستان ضربالمثل «دوباره بسمالله» در مورد کسانی است که هنوز کاری را تمام نکرده به دنبال کار دیگری میروند. به علاوه به کسانی که از خساست و منفعت خود همه کار میکنند نیز گفته میشود.
کتاب ضربالمثل کودکانه قدیمی
ضربالمثلهای ایرانی شیرینترین بخش ادبیات هستند. ضربالمثلها کلمات قصاری هستند که مفهوم بسیار گستردهتری نسبت به تعداد کلماتشان دارد. کتاب ضربالمثلهای پیشرو، هر ضرببالمثل را به قصهی خود بیان میکند. این کتابها انتخاب خوبی برای یادگیری اکثر ضربالمثلهای ایرانی است.
کتاب صوتی مثلها و قصههایش مرداد در سال 1398 توسط انتشارات نوین کتاب منتشر شد. گویندگان این کتاب صوتی احترام برومند، مریم نشیبا، بهرام شاهمحمدلو و مصطفی رحماندوست هستند. شما میتوانید کتاب صوتی مثلها و قصههایش مرداد، به قلم مصطفی رحماندوست، صدای احترام برومند، مریم نشیبا و مصطفی رحماندوست و انتشارات نوین کتاب از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
مصطفی رحماندوست در یکم تیرماه سال 1329 در شهر همدان به دنیا آمد. او از کودکی علاقه بسیاری به ادبیات فارسی داشت. به همین از یازده سالگی آثار حافظ و سعدی را حفظ میکرد. پس از خواندن اشعار شاعران بزرگ ایرانی او پی برد که توانایی در زمینه شاعری دارد. او یکی از کتابخوانترین و مستعدترین بچههای مدرسه بود. به علاوه علاقه بسیاری به ادبیات فارسی داشت. پدرش نیز از علاقه مصطفی بسیار حمایت میکرد. او پس از اتمام دوران تحصیل در مدرسه، وارد دانشگاه شد. رحماندوست پس از اتمام دوران مدرسه به تهران مهاجرت کرد و به دانگشاه رفت. آقای رحماندوست دانش آموخته رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. آنقدر استعداد او در این زمینه درخشان بود که توانست مدرک دکتری درجه یک هنر را از آن خود کند. آغاز فعالیت او به عنوان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان او را به سمت ادبیات کودک و نوجوان سوق داد. مصطفی رحماندوست پس از بازنشستگی از فعالیتهای دولتی یک پایگاه اینترنتی به نام «کتابخانه ملی کودک و نوجوان» را تاسیس کرد. او اکنون بالغ بر سه دهه است که برای کودکان ایرانی داستان و شعر مینویسد. در زمینه ادبیات کودکان و نوجوانان نویسندگان بسیاری مانند آقای رحماندوست، آذر یزدی، صمد بهرنگی و ... از دیرباز فعالیت کردهاند. هدف تمامی این بزرگان ادبیات که در اینجا بیان تمامی نامها نگنجد، زنده کردن فرهنگ و ادبیات ایرانی است. کودکان سه نسل نیز با داستانها و اشعار او خاطرههای بسیاری دارند. او شاعر شعر « صد دانه یاقوت دسته به دسته، با نظم و ترتیب یکجا نشسته» است. او تاکنون در سمتهای بسیاری فعالیت داشته است.
مصطفی رحماندوست تاکنون بیش از 314 اثر از خود منتشر کردهاست. در آثار او مجموعه شعر، مجموعه داستان و کتابهای تخصصی در زمینه ادبیات کودکان داشته است. از آثار پدر شعر کودکان میتوان به بچهی زمین، قصهی دو تا لاکپشت تنها، مثلها و قصههایشان، این تری زی آن تری زی، سفید بود سفید تنها بود، شاخهها در باد ریشهها در خاک، مثل پشمکه، به نام دوستم خدا و ... اشاره کرد. کتابهای نام برده در فیدیبو موجود هستند.
مردی در بازار شهری حجره داشت و آوازه خساست و تنگ نظری او، ورد زبان مردم شهر بود به طوری که اگر کسی می خواست مردی را به خساست مثال بزند نام او را می آورد. روزی چند نفر از کسبه ی بازار در مورد رفتار عجیب این مرد با هم صحبت می کردند. آنها با یکدیگر شرطی بستند مبنی بر اینکه هرکس بتواند یک وعده غذا خود را میهمان این مرد خسیس کند شرط را برنده شدهاست.
یکی از بازاریان یک روز شاگردش را به دکّان مرد خسیس فرستاد و از او دعوت کرد برای مشورت در مورد یک معامله به دکّان او بیاید. مرد خسیس که حرف معامله را شنید، خیلی خوشحال شد. سریع کارهایش را کرد و خود را به دکّان دوستش رساند. بعد از سلام و احوالپرسی نشست تا با مرد صحبت کند. ولی چون دکان شلوغ و پر رفت و آمد بود مرد دکاندار گفت:در این سروصدا نمی توانیم خوب حرف بزنیم شب شام به منزل من بیا تا آنجا با خیال راحت بنشینیم و حرف بزنیم. غروب که شد مرد خسیس لباسهایش را پوشید و راهی خانهی مرد بازاری شد. سفرهای رنگین چید تا شام بخورند بعد از شام برایش میوه آورد. مرد خسیس که این همه خوشبختی یکجا نصیبش شده بود از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید.
بعد از شام مرد صاحب خانه آمد بنشینند و با هم صحبت کنند که صدای جیغ و فغان از آشپزخانه به گوش رسید. مرد خود را به آشپزخانه رساند سپس بازگشت و رو کرد به مرد خسیس و گفت:شرمنده! سینی چای از دست زنم افتاده و روی پایش ریخته، پایش سوخته باید سراغ طبیب بروم و او را به خانه بیاورم تا مداوایش کند. اصل صحبت ما میماند برای یک شب دیگر حالا یا خانهی من یا خانهی شما، مرد خسیس که حرف مرد را در حد تعارفی میدانست گفت:خانهی ما و شما ندارد، دفعهی بعد تشریف بیاورید خانهی ما، خداحافظی کرد و به خانهاش بازگشت.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 219.۳۴ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۴۷:۲۶ |
نویسنده | مصطفی رحماندوست |
راوی | مصطفی رحماندوست |
راوی دوم | بهرام شاه محمدلو |
راوی سوم | احترام برومند |
آهنگساز | مهدی زارع |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۶/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مناسب برای تمام سنین حتی برای بزرگسالان مخصوصا اونایی که کودک درونشون رو دوست دارن و میخوان بیشتر باهاش دوست باشن و بیشتر بهش یاد بدن
کتاب صوتی خوبی برای خواندن در ماشین یا جا های دیگر است.?
عالی جذاب معرکه کلا همه چیز تموم
آلی آلی آلی حد ندارد
عالیییییییی?????
مثل خاش باحاله
عالی
???????❤❤❤
خیلی عالی
عالی