سرزمین پهنارومان ایران مملو از زنان و مردان بزرگی است که از جان و مال خود برای پیشرفت و آبادی این خاک گذشتهاند. زنان و مردانی که از کودکی آموختهاند برای پیشرفت یک جامعه باید سختیهای بسیاری را تحمل کرد. بسیاری از امکانات سادهای که امروزه در زندگی داریم، با دستان پر زحمت تهمینهها و سیاوشان ایرانی ساخته شدهاند. نام این زنان مردان نشان نسل پاک و اصیل ایرانی است. اگر بخواهیم تمام این گربهی زیبا یعنی ایرانمان را از نام این بزرگمهران و بزرگواران فرش کنیم، بدون شک زمین کم میآوریم. باشد که از خواندن سرگذشت زنان و مردان بزرگوار ایرانی، آنها را در راهی که برایمان بازکردهاند تنها نگذاریم.
سعی صاحب سخن میفرماید:
«نام نیکو گر بماند ز آدمی بِه کز او ماند سرای زرنگار
سال دیگر را که میداند حساب یا کجا رفت آنکه با ما بود یار»
کتاب توران میرهادی توسط شهرداد میرزایی نوشته شدهاست. این کتاب در سال 1396 توسط انتشارات نشر قطره به چاپ رسید. کتاب توران میرهادی در ژانر زندگی نامه نویسی نوشته شدهاست. زندگینامه بانو توران میرهادی یکی از خواندنیترین زندگینامههای ایرانی است. این کتاب داستان زندگی توران میرهادی و خاطرات او را در چهار فصل زندگی همچون کار، مدرسهی فرهاد، شورای کتاب کودک و فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان روایت میکند. این کتاب زندگینامه و خاطرات مربوط به پنجاه سال فعالیت این بانو برای کودکان ایرانی است.
توران میرهادی زادهی بیست و ششمین روز از خرداد ماه سال 1306 است. او در منطقهی خوش آب و هوای شمیرانات در یک خانوادهی فرهنگی چشم به جهان گشود. پدر او سید فضل الله میرهادی و مادرش گرتا دیتریش بود. سید فضل الله فارغ التحصیل رشتهی مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه ساختمان از یکی از معتبرترین دانشگاههای آلمان بود. او یکی از مهندسان مورد اعتماد رضاشاه محسوب میشد. به علاوه خدمات او در زمینه راهاندازی راه آهن سراسری کشور فراموش نشدنی است. در دوران پهلوی اول پدر توران یکی از برجستهترین و عالیترین مهندسان ایرانی به شمار میرفت. گرتا دیتریش، مادر توران زنی آلمانی و زیبا بود. مادر توران دانش آموختهی رشتهی هنر بود. او یکی از نقاشان و مجسمهسازان آلمانی محسوب میشد. دیتریش در هنرستان کماالملک هنر میآموخت. توران میرهادی از کودکی با دو فرهنگ ایرانی و آلمانی آشنا شد و زندگی کرد. وی در سال 1311 وارد دبستان شد. در ابتدا او در مدرسهی سه زبانه آلیانس تهران شروع به تحصیل کرد. اما تحصیل سه زبانه برایش کمی سخت بود و به همین دلیل به مدرسهی معمولی آمد. خانم میرهادی در سال 1324 تحصیلات خود را در مدرسه به اتمام رساند و در همان سال وارد دانشگاه شد. او دانش آموختهی رشتهی زیستشناسی از دانشگاه تهران است. ورود او به دانشگاه باعث آشناییش با جبار باغچهبان شد.
آقای باغچهبان یکی از کسانی بود که مسیر زندگی توران میرهادی را تغییر داد. او اهمیت بالای سوادآموزی به همه مردم را به توران میرهادی نشان داد. باغچهبان، میرهادی را با استاد محمدباقر هوشیار آشنا کرد. در نهایت او به کمک این دو استاد بزرگوار، مسیر زندگی خود را انتخاب کرد. توران میرهادی در سال 1325 در پاریس در دانشگاه سوربن به تحصیل در رشتهی روانشناسی و علوم پرورشی پرداخت. زمانی که او به پاریس سفر کرد، جنگ جهانی دوم به تازگی تمام شدهبود. به همین دلیل او چهره ویران شدهی اروپا را دید و مشکلات پسا جنگ را کاملا حس کرد. حضور میرهادی در اروپا باعث آشنایی وی با هنری والون و ژان پیاژه شد. این دو از بزرگترین نظریهپردازان در زمینهی آموزش و پرورش کودکان بودند. او 5 سال بعد یعنی در سال 1330 با کولهباری از دانش به کشور بازگشت. زمان بازگشت او مصادف با درگیریهای سیاسی کشور بود. در نهایت او مدتی را به عنوان معلم در مدارس گذراند. اما پس مرتبتر شدن اوضاع با کمک مادر و پدرش در سال 1334 کودکستان فرهاد را تاسیس کرد. روشهای تدریس و تربیتی او به سرعت شهرهی عام شد و در سال 1336 دبستان فرهاد را تاسیس کرد. روشهای نوین او برای آموزش به کودکان باعث شد چند مدرسهی دیگر نیز تاسیس کند. توران میرهادی به همراه چهرههای فرهنگی بزرگی مانند معصومه سهراب، لیلی ایمن و توران آشتیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را تاسیس کرد. او همچنین به همراه بزرگان بسیاری مانند پرویز خانلری، صمد بهرنگی، معصومه سهراب، لیلی ایمن و ... سپاه دانش را نیز تشکیل دادند. سپاه دانش پیک سوادآموزی در تمامی مناطق دورافتادهی کشور بود. توران میرهادی توجه خاصی به ادبیات کودکان و نوجوانان داشت. او در سال 1335 نمایشگاه کتابهای کودکان و نوجوانان را در دانشگاه تهران برگزار کرد. هدف او و لیلی ایمن نشان دادن کمبودهای ادبیات ایران در آن زمینه بود. خانم میرهادی در سال 1341 شورای کتاب کودک را ایجاد کرد. سپس در سال 1358 فرهنگنامه کودکان و نوجوانان با تدوین و تالیف توران میرهادی تاسیس شد. خنم میرهادی یکی از شیرزنان ایرانی است که از هیچ تلاشی برای ارتقاء سطح کیفی آموزش در ایران فروگذاری نکرد. نام او با نام آموزش و پرورش نوین ایران عجین شدهاست. ادبیات غنی ایران به توران میرهادی لقب «مادر آموزش و پرورش نوین ایران» را بخشیدهاست. این زن بزرگمهر و بسیاری دیگر از زنان که در این راه همراه و حامی او بودند، نشان اصالت زنان ایرانی هستند. در دورانی که اکثر زنان در خانه بودند، این بانوان با تمام موانع جنگیدند تا تابوی مردسالاری را بشکنند. امروزه نیز تورانهای میرهادی بسیاری در ایران هستند که تمام تلاش خود را برای از بین بردن ناعدالتیهای جنسیتی انجام میدهند. باشد که روزی نام تمام این زنان، نماد زنان آزاده و اسطورهی کشورمان شود. به علاوه دختران ایرانی این بزرگواران را الگوی زندگی خود قرار دهند. توران میرهادی در آبان ماه سال 1395 در اثر سکته مغزی در تهران درگذشت. در سال 1396 یک تئاتر با نام «ادای دین به توران خانم» بروی صحنهی تالار وحدت رفت. کارگردان این نمایش پردیس خسروانی بود.
نسخه چاپی توران میرهادی در سال 1396 با انتشارات نشر قطره به چاپ رسید. نسخه صوتی کتاب نیز در سال 1397 با انتشارات نوین کتاب منتشر شد. راوی این کتاب صوتی رخشان بنیاعتماد است. شما میتوانید کتاب صوتی توران میرهادی به قلم شهرداد میرزایی، روایت رخشان بنیاعتماد و انتشارات نوین کتاب را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
رخشان بنیاعتماد زادهی چهاردهمین روز از فروردین ماه سال 1333 در تهران است. بنیاعتماد پس از فارغ التحصیلی در رشتهی کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران وارد عرصه هنر شد. او فعالیت خود را در تلویزیون در سال 1352 با کار به عنوان منشی صحنه آغاز کرد. سپس در سال 1360 وارد سینما شد. رخشان بنیاعتماد یکی از فعالان حقوق زنان در ایران است. او تاکنون مستندهای بسیاری در این زمینه ساختهاست. نام این بانوی هنرمند به عنوان کارگردان، مستندساز، تهیه کننده و فیلمنامه نویس شناخته میشود. او تاکنون داور بسیاری از جوایز هنری در ایران و خارج از کشور مانند داور جشنواره فیلم فجر در سال 1369، جشنواره محیط زیست ژاپن در سال 1997، جشنواره بینالمللی مسکو در سال 1381، جشنواره بینالمللی فیلم کونترال در سال 1380، جشنواره فیلم وزول در فرانسه، جشنواره ونیز در ایتالیا در سال 1396 و ... بودهاست. خانم بنیاعتماد در سال 1397 نامهای را بر علیه تحریمهای آمریکا به مردم جهان نوشت. خانم بنیاعتماد در 21 دی سال 1398 از مردم دعوت کرد تا به یاد قربانیان هواپیماهای اوکراینی در میدانهای ازادی شهرها جمع شوند. اما این درخواست باعث بازداشت او شد. هواپیمای اوکراینی در دی ماه سال 1398 توسط موشکهای سپاه پاسداران سرنگون شد.
رخشان بنیاعتماد در سال 1359 با جهانگیر کوثری ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو دختر با نامهای تندیس و باران بود. باران کوثری نیز یکی از هنرمندان خوب و موفق کشورمان است. از فیلمهای سینمایی و مستند این بانوی هنرمند میتوان به قصهها، گیلانه، روایت سهگانه، بانوی اردیبهشت، روسری آبی، پول خارجی، پازلیها، اتاق 202، فرش سه بعدی، آخرین دیدار با ایران دفتری، طبرستانیها، بهار تا بهار، گزارش 71 و ... اشاره کرد.
شهرداد میرزایی یکی از نویسندگان خوب کشورمان در زمینه داستانهای کودک و نوجوان است. از آثار منتشر شده توسط این نویسنده میتوان به اشتر به چراست در بلندی، پشتک انداختن، لیلیلیلی حوضک، اتل متل توتوله، عمو زنجیرباف، کلاغ پر، جمجمک برگ خزون و حکومک مورچه داره و ... اشاره کرد.
مدرسهی فرهاد
از خانم میرهادی دربارهی ادارهی مدرسهی فرهاد سوال میشود که با سیستم فکری حاکم چه میکردی؟ ایشون جواب میدن:«معمولا انسانها به دو علت از کاری که میکنند، مایوس میشوند. اول زمانی که انتظار بیش از اندازه از تاثیر کاری که میکنند دارند و دوم زمانی که میخواهند کارشان زود به نتیجه برسد. این انتظار و شتاب سبب میشود، احساس شکست و بیهودگی کنند. شما در یک مدرسه با یک نظام بزرگ آموزش و پرورش روبرو هستید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 81.۱۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۲۷:۵۲ |
نویسنده | شهرداد میرزایی |
راوی | رخشان بنی اعتماد |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۲۰ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مهم این است که عقیده آدم با خودش به گور نرود. راز پیشرفت سریع ایران در مسیر توسعه در دهه چهل خورشیدی، این بوده که به جوانان خوشفکر و با انگیزه میدان داده میشد تا آرمانهایشان را عملی کنند. جوانان آن دوره هم فکر مهاجرت نبودند؛ میخواستند بسازند آنچه رویایش را داشتند. میهن دوستی را در درون داشتند و امور مهم و بنیادی کشوری نیز با تدبیر همین جوانان پایه گذاری میشده. توران میرهادی، یکی از دوست داشتنی ترین و خوشفکرترین انسانهایی که میشناسم، مربوط به همین دوران بوده و در طول زندگی اش کارهای بزرگی کرده. این نوشته شامل بخشهایی از گفتگوی توران خانم با شهرداد میرزایی است و از زبان خودشان روایت میشود. 🟢 عمده فعالیتهای من را میتوان در سه دسته جای داد: مدرسه فرهاد شورای کتاب کودک فرهنگنامه کودکان و نوجوانان معتقدم که جمع کار را پیش میبرد نه فرد. فرد میتواند نقش هماهنگ کننده داشته باشد. بنابراین در هر سه زمینه تنها کاری که میتونم به حساب خورد بگذارم، پیدا کردن راههای ثمربخش کار گروهی بود. 🟢 همسر اولم، جعفر وکیلی، از اعضای نظامی حزب تودهی ایران بود و پس از کودتای 1332، در آبان 1333 اعدام شد. ما در فرانسه با هم آشنا شده بودیم. زندگی در کنار انسانی اصیل هرقدر هم که کوتاه باشد، موهبتی است ماندگار. از او بسیار آموختم. عشق به مردم، عشق به استقلال و فرهنگ سرزمینم. او به من آموخت چگونه بر ضعفهای خود چیره شوم؛ نسبت به خودم سختگیر باشم و حرکت در جهت اعتلای انسانی را حرکتی دائمی کنم. شیوههایی که بعدها در کتاب صد میدان خواجه عبدالله انصاری با آن مواجه شدم. او مدام از زندان برایم نامه میفرستاد که بعدها با عنوان نامهها از زندان منتشر شدند. محتوای نامهها شرح مقاومتهای او و دیگران در زندان است. در آخرین نامه که در واقع وصیت نامه اوست از من میخواهد کار فرهنگی انجام دهم و پسر و خانواده اش را به من میسپارد. همسر دوم من محسن خمارلو دوست همسر اولم بود. 🟢 یاد گرفتهام دانشجو و دانش آموز دائمی باشم. به همین سبب از همه میآموزم. به زمین و زمان، جهان و مردم نگاهی خاص یافته ام. سوالهایی بطور مداوم در ذهن من شکل میگیرد و سعی میکنم پاسخ آن را بیابم. این نوع نگاه را مدیون همکارانی مثل نوشآفرین انصاری هستم. 🟢 دغدغه همه ما، نسل جوان کشوری است که عاشقانه دوستش داریم. از کودکی تا بزرگسالی خانم لیلی آهی و کار در کنار او ثمینه باغچبان دوستانم بودند. روز ی ما سه نفر نام خود را سه تفنگدار گذاشته بودیم و قصد داشتیم در زمینه کتابهای درسی تحولی ایجاد کنیم. 🟢 در زمان تحصیلم در اروپا، دنیا جنگ جهانی دوم را تجربه کرده بود. شعله های جنگ در اروپا و بین مردمی برافروخته شده بود که بسیار پیشرفته بودند. این سوال برایم به وجود آماده بود که چه چیزی سبب به جان هم افتادن آدمها شده است؟ علاوه بر من، کسان دیگری نیز این پرسشها را از خود کردهاند و راه حلش را در تغییر نظام آموزش و پرورش یافته اند. تلاش افرادی همچون پستولوتسی در سوئیس، پرابل در آلمان، دکرولی در بلژیک، دیوویی در آمریکا، مونته سوری در ایتالیا، فرنه در فرانسه، ماکارنکو در شوروی و پائولو فره در برزیل افق دید مرا گسترش داد. زمانی که کار آنها را با کاری که در نظام آموزش و پرورش رسمی در فرانسه متداول بود مقایسه کردم متوجه میشدم اشکال در روش رسمی، آمرانه، یکسان ساز، محدود و یکنواخت است. روشی که از انسان، آدم آهنی تابع دستور میسازد. خلاقیت، اندیشه احساس و عواطف را محدود و و مقید به غالبهای معین میکند. بالهای آزاد پرواز ذهن، تفکر و احساس را قطع میکند. قدرت تشخیص را محدود به راههای معین میکند. روشی که برای پیشبرد کار خود از ابزار مقایسه، رقابت، نمره و جایزه استفاده میکند و اصل بزرگ اختلاف فردی انسان را زیر پا میگذارد. 🟢 معمولا انسانها به دو علت از کاری که میکنند مایوس میشوند: ۱. زمانی که انتظاری بیش از اندازه از تاثیر کاری که میکنند دارند ۲. زمانی که میخواهند کارشان زود به نتیجه برسد. این انتظار و شتاب سبب میشود احساس بیهودگی و شکست کنند. شما در یک مدرسه با یک نظام بزرگ آموزش و پرورش روبرو هستید. فکرهایی مطرح میکنید که حاصل تجربه است. اگر انتظار داشه باشید که فوری قبول کنند، اشتباه کردهاید. چون قبول نمیکنند. اگر انتظار دارید زود جا بیفتد، جا نخواهد افتاد. زیرا به یک سیستم دیگر عادت کردهاند. ولی بعضی فکرها و روشها تبدیل به جریانی میشوند که آرام آرام راه خود را باز خواهد کرد. مهم آن است که حاصل تجربهها در اختیار عموم قرار گیرد و با انسان به گور نرود. ۳ کتاب از تجربههای مدرسه فرهاد با همین هدف تدوین شد. از گفتن و مطرح کردن نباید خسته شد. پ. ن. پیشنهاد میکنم مستند توران خانم ساخته رخشان بنی اعتماد رو ببینید(تیزر پیوست). روحیه دوبارهای خواهید گرفت.😁
لطفا پی دی اف کتاب مربی کودک اثر توران میرهادی رو موجود کنید ممنون
نکات خیلی خوبی از تجربه های خودشون میگن که میتونه برای همه کسانی که در راه کودک و نوجوان هستند کمک کنه
این فقط بخش ۳ ساعتا از کتابه که اصلا هم خوب خونده نشده و اصلا توصیه نمی کنم
نظراتشون در باب عدالت آموزشی و تربیت کودکان بسیار ارزشمنده.روحشون شاد???
ادبیات کودک مدیون توران میرهادی است
عالی عالی عالی