تخت جمشید تنها یک مجموعۀ معماری نیست، بلکه آینهای است که در آن علم وفن وهنر و اعتقاد ایرانیان کهن انعکاس یافته است.
پادشاهان هخامنشی تنها فرمان برپایی کاخها و عمارتهای تخت جمشید را صادر کردهاند، در صورتی که خالق واقعی آنها دستهای پرتوان کارگران و معماران و هنرمندانی بوده است که با بهره گیری از اندیشه و بینش دینی زمان، یادگاری چنان بزرگ از خود به جای گذاشتهاند.
این پدیده را نباید دست کم گرفت. باید با دیدۀ بصیرت به آن نگریست. باید ازآن پندآموخت. باید در آن ریشههای کهن فرهنگ تناور این مرز و بوم را جستجو کرد. باید با تأمل و تعمق درآن، استعدادها و خلاقیتهای ایرانیان را شناخت و از آن عبرت گرفت.
تخت جمشید یک مدرسه است، یک کتاب است. یک روایتگر پیر است. تخت جمشید یک آینه است.
در تخت جمشید همه چیز معنی دار و پر رمز وراز است. هیچ نقشی بی منظور بردیوارها ننشسته استو هیچ کلمهای بر کتیبهای بیهوده نوشته نشده است.
همه تاریخ است، همه فرهنگ است. همه پند است: «فاعتبروا یا اولوالابصارا»
توصیف وتشریح تخت جمشید از جنبه های گوناگون، به نگارش دهها کتاب نیاز دارد و این کتاب شرح مختصری است در حد یک راهنما؛ مسلم است که خوانندگان ارجمند به هنگام بازدید تختجمشید به این مختصر بسنده نخواهندکرد و خود نیز فراتر از محتویات کتاب بهرههای فراوانی خواهند برد.
کتاب حاضر با استفاده از منابع متعدد و دیدگاههای مختلف تدوین گردیده وحتی الامکان سعی شدهاست به آخرین وجامعترین نظریات استناد شود و درعین حال ساده و روان نوشته شود.