همهی نویسندگان برای انتخاب کردن نام کتابشان زمان زیادی را صرف میکنند. چون نام یا عنوان اصلی کتاب، نخستین نوشتهای است که خواننده هنگام خریدن آن کتاب میبیند. جان گرین برای انتخاب نامی متناسب با داستان کتابش جستوجوهای زیادی در آثار کلاسیک انجام داد و در نهایت نام این کتاب را خطای بخت ستارگان ما (The Fault in Our Stars) گذاشت. این عنوان، از دیالوگی در پرده اول نمایشنامه «ژولیوس سزار» ویلیام شکسپیر میآید که در آن شخصیت گایوس خطاب به بروتوس میگوید:« بروتوس عزیزم، خطا در ستارگان بخت ما نیست، بلکه در خود ماست چرا که ما فرودستانی بیش نیستیم.»
جان گرین در کتابش داستان عشقی را روایت میکند که اتفاقا خطا در بخت ستارگان هیزل گریس و آگوستوس است. بختی که فرصت با هم بودنشان را تهدید میکند و ستارگانی که برخلاف خواست آنها عمل میکنند.
کتاب نحسی ستارگان بخت ما نوشتهی جان گرین برای نخستین بار در سال 2012 منتشر شد. جان گرین در مصاحبهای دربارهی کتابش مینویسد: «تمام شخصیتهای داستانم خیالی هستند و هیچکدام از آنها در واقعیت وجود ندارند. اگرچه که داستان کتابش را از دختری به نام «استر گریس ارل» الهام گرفتهام.» میتوان گفت شخصیت هیزل گریس در فیلم حداقل از لحاظ ظاهری خیلی شبیه به استر ارل است. استر ارل یک نویسنده و بلاگر آمریگایی بود که از دوازده سالگی با سرطان تیروئید دست و پنجه نرم میکرد و در نهایت در سال 2010 در جنگ با سرطان شکست خورد.
داستان کتاب صوتی نحسی ستارگان بخت ما دربارهی عشق افسانهای بین هیزل گریس لنکستر و آگوستوس واترز است. این دو در گروه دعای کوچکی همدیگر را ملاقات میکنند و بعد از گذشت مدتی عاشق یکدیگر میشوند. روایت فراز و نشیب این عشق داستان کتاب است.
جان گرین نویسنده و وبنویس آمریکایی است. او یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان آمریکایی است و نامش در فهرست صد نفر تاثیر گذار دنیا قرار دارد. اولین کتاب جان گرین، «در جستوجوی آلاسکا» نام دارد. او این کتاب را در سال 2005 نوشت، و «فاطمه جاپیک» آن را به زمان فارسی ترجمه کرده است. دومین کتاب جان گرین، رمانی به نام «بگذار برف ببارد» بود، گرین این رمان را به همراه دو نویسندهی دیگر نوشت. این کتاب مجموعهای از داستانهای مربوط به کریسمس بود که متاسفانه به فارسی ترجمه نشده است. رمان «شهرهای کاغذی» سومین رمان جان گرین است که سال 2008 در رتبهی پنجم پرفروشترینکتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
در آگوست سال 2009، جان گرین اعلام کرد که نام رمان جدیدش «پایان» خواهد بود، همین رمان بود که بعد از چند ماه نامش به خطای بخت ستارگان ما تغییر کرد. این کتاب که قرار بود در ژانویهی 2012 منتشر شود، در اثر حادثهای نه روز زودتر به کسانی که این کتاب را پیشسفارش داده بودند ارسال شد. جان گرین هنگام وقوع این حادثه از خوانندگانش خواست یا کتاب را تا روز انتشار عمومیاش نخوانند و یا اگر خواندند داستان کتاب را آشکار نکنند. خوانندگان هم به این درخواست نویسنده پاسخ مثبت دادند و داستان کتاب را تا روز انتشارش لو ندادند.
جدیدترین اثر جان گرین لاکپشت رو لاکپشت (Turtles All The Way Down) نام دارد. این کتاب سال 2017 چاپ شد، و از نگاه جان گرین شخصیترین رمانش است. داستان کتاب دربارهی دختری است که مبتلا به بیماری وسواس فکری است. جان گرین که خودش قربانی این بیماری است در مصاحبهای دربارهی این کتاب میگوید: « نوشتن این کتاب خیلی سخت بود، اما من توانستم تا آخرش بنویسم. سعی کردم تمام تجربیاتم از بیماری وسواس فکری را در کتابم بیاورم.» دو مترجم این اثر جان گرین را به فارسی برگرداندهاند، «فاطمه جابیک »که ترجمه اش را انتشارات میلکان منتشر کرده است و دومین ترجمه از «امیرمحمد جوادی» است، این ترجمه را نشر مجید چاپ کرده است. نسخهی الکترونیکی کتاب «لاکپشت رو لاکپشت» اثر جان گرین با ترجمه امیرمحمد جوادی در سایت فیدیبو برای دانلود موجود است. انتشارات آوانامه کتاب صوتی نحسی ستارگان بخت ما را با ترجمهی آرمان آیت اللهی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
در خرداد ماه سال 2014، «جاش بون»، کارگردان آمریکایی، همراه «مایکل وبر» فیلمنامهای بر اساس رمان خطای ستارگان بخت ما نوشت. این فیلم با فروش جهانی 18.3 میلیون دلار برای هفتهها در فهرست پرفروشترین فیلمهای سال 2014 قرار گرفت. فروش و موفقیت فیلمهای جان گرین به حدی بود که شرکت فاکس 2000 با او قرارداد انحصاری بست و اکنون این شرکت مسئول ساخت همهی فیلمهای آینده و احتمالی جان گرین است. موسیقی تیتراژ آخر این فیلم را «اد شیران»، خوانندهی انگلیسی خواند که این قطعههم به اثری ماندگار تبدیل شد.
کتاب صوتی نحسی ستارگان بخت ما در دستهی کتابهای داستانهای انگلیسی قرار دارد.
کتاب صوتی نحسی ستارگان بخت ما مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
خوانش کتاب صوتی صوتی نحسی ستارگان بخت ما را آنالی طاهریان بهعهده داشته است.
کتاب صوتی نحسی ستارگان بخت ما جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستانهای انگلیسی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستانهای انگلیسی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
اواخر زمستانِ هفده سالگی ام، مادرم به این نتیجه رسید که من افسرده ام. احتمالاً به این دلیل که به ندرت از خانه بیرون می رفتم، بیش تر در رخت خواب بودم، بارها یک کتاب را می خواندم، نامنظم غذا می خوردم و زمان زیادی از اوقات فراغتم صرف فکر کردن به مرگ می شد.
هر وقت دفترچه های راهنما یا مطالب سایت هایی را می خوانید که درباره ی سرطان می نویسند، می بینید که افسردگی همیشه یکی از عوارض جانبی سرطان به شمار می رود، ولی افسردگی عارضه ی جانبی سرطان نیست؛ افسردگی عارضه ی جانبی مرگ است ( سرطان هم یکی از عوارض جانبی مرگ است. همه ی بیماری ها عوارض جانبی مرگ اند ) . با وجود این، مادرم معتقد بود که من به درمان نیاز دارم؛ بنابراین مرا پیش دکتر همیشگی ام، جیم، برد. دکتر جیم نتیجه گرفت که من در یک افسردگی بالینی و فلج کننده غوطه ورم؛ بنابراین بایست دارو می خوردم و هفته ای یک بار هم در جلسات گروه خوددرمانی شرکت می کردم.
افراد این گروهِ خوددرمانی شخصیت های متغیری داشتند که در وضعیت های گوناگونِ بیماریِ توموری به سر می بردند. چرا متغیر بودند؟ یک عارضه ی جانبیِ مرگ.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب صوتی نحسی ستارگان بخت ما اثر جان گرین بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستانهای انگلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 607.۲۲ مگابایت |
مدت زمان | ۱۱:۰۱:۲۱ |
نویسنده | جان گرین |
مترجم | آرمان ی |
راوی | آنالی طاهریان |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۹/۱۸ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
فوق العاده بود👍 هم از لحاظ خوانش بسیار خوب خانم طاهریان (که شاید کمتر بانویی بتونه انقدر قشنگ و درست بخونه) هم از لحاظ محتوای کتاب که احوال افرادِ مبتلا به سرطان (خاصه نوجوونها) رو به بهترین شکل و به دور از هر کلیشه ای به ما نشون بده؛ اینکه چقدر افکار و جهان بینی اونا میتونه خاص و گاه متفاوت از تصورهای ما باشه و این کتاب، میتونه شناخت ما رو نسبت به این دوستان کامل کنه و ارتقا بده. علی رغم اینکه بعضی صحبتهای کتاب، از آموزه های دینی ما دور بود اما یکی دیگه از نکات بسیار مهم و عالی کتاب این بود که به ما نشون داد که این دوستان چقدر بیشتر از ما، ارزش لحظات رو درک میکنند...🌱 . در کل، انقدر کتاب خوبی هست که وصف اون، در قالب کلمات نمیگنجه. خوندنش رو بسیار توصیه میکنم👍
من فیلم the fault in our stars رو که براساس این کتاب ساخته شده رو دیدم، دیالوگهای عمیقی داشت و انسان رو دعوت به تفکر درمورد مفهوم زندگی و مرگ و عشق میکرد. گذشته از اون درد بیماری سرطان برای بیمار و اثراتش بر اطرافیان در تم فیلم تا اخر در تک تک لحظات حس میشد و البته پاسخهایی هم برای این دردها داشت. حتما کتاب بهتر از یک فیلم میتونه مقصود نویسنده رو منتقل کنه. پیشنهاد میکنم کتابش رو بخونین!
این کتاب با ژانر نوجوان هست. ولی من به خاطر امتیاز بالای کتاب تو سایت گود ریدز، خوندمش و نپسندیدم. شاید اگه چهارده سال پونزده سال پیش تو دوره دبیرستان می خوندم خوشم می اومد. بعدش فیلمشو دیدم که شاید نظرم عوض بشه ولی باز هم این اتفاق نیوفتاد. اونایی که میگن فیلمشو ببین، اون خوبه! ... کتابشو احتمالا نخوندن، چون کتابش خیلی خیلی کاملتر، عمیق تر و با احساس تر از فیلمشه و این قضیه جدا از اینه که من این کتابو و فیلمو دوست نداشتم. امتیاز من ۵/۲
کتابی سرشار از سخنان عمیق، توصیفات زیبا و غافلگیریهای جذاب. غمی آشکار و اندوهی پنهان در لابهلای خطوط این کتاب نهفته است. ترجمهی کتاب قابل فهم و زیبا است و بجز چند اشکال کوچک عالی است. راوی کتاب، خانم طاهریان، به خوبی احساسات شخصیتها و فضا را به شنونده منتقل میکند و به آرامی و با طمأنینه متن را میخواند که باعث میشود بتوان در واژه واژهی کتاب غرق شد.
من هم فیلمش رو دیدم بسیار زیبا و غمگین بود
درسته که کتابی عاشقانه و برای نوجوان ها مناسب تر باشه ،ولی جملات تاثیر گذار و قابل تاملی داره.
هم فیلمشو دیدم هم کتابپش خوندم هر دوش قشنگن البته کتابش خیلی کامل تر اما فیلمش احساسات بیشتریو نشون میده
کتاب خیلی خوبیه، اولش یه خرده کسل کننده هست، اما کم کم جذبتون میکنه و دوست دارید تا آخرش بخونید.
من کتابشو خوندم فوق العاده بود بی نظیر بود خیلی قشنگ بود ب همه پیشنهاد میکنم
عاشق این کتابم، راوی خیلی صدای دلنشین و خوبی داره، داستان کتاب غمگین هشت ولی بسیار زیباست