فسشناسی عنوانی است که حکما و فلاسفهی اسلامی ذیل آن مسائل مربوط به نفس انسانی را مطرح کرده و برای پاسخ به آنها تلاش میکنند. سؤالاتی از قبیل اینکه حقیقت نفس انسان چیست؟ نفس انسان چگونه بوجود میآید؟ نفس انسان قدیم است یا حادث؟ رابطهی نفس انسان با بدن مادی چگونه است؟ نفس چه قوایی دارد؟ کمال نفس چیست؟ و...
در میان مسائل متعدد در باب نفس انسان، مسئلهی «نفس پس از مرگ بدن» اهمیت و حساسیت ویژهای دارد، چراکه در اینجا صحبت از دین و اعتقادات دینی نیز به میان میآید. «آیا نفس با مرگ بدن از بین میرود؟ ملاک این همانی چیست؟ پس از مرگ چه اتفاقی برای نفس میافتد؟ معاد چگونه تبیین میشود؟ ویژگیهای زندگی پس از مرگ بدن چیست؟ و...». از جمله سؤالاتی هستند که فلاسفه و حکما در این بحث به آن میپردازند.
اما در این میان سؤالی را میتوان مطرح کرد که فلاسفه بسیار کم به آن پرداختهاند اما در میان نصوص دینی، اعم از قرآن و احادیث، بویژه کتب روایی شیعه، بیشتر به آن پرداخته شده است. آن سؤال از این قرار است که «آیا نفس پس از مرگ میتواند به زندگی دنیوی بازگردد؟ این امر چگونه ممکن است؟ آیا بازگشت نفس به زندگی دنیوی فقط با تناسخ قابل تصور است؟».
در میان آثار حکمای اسلامی هنگامی که «بازگشت نفس به بدن دنیوی» مطرح شود، اولین چیزی که به ذهن میآید «تناسخ» است. فلاسفهی اسلامی با براهین محکم و متعدد آن را رد میکنند. اما وقتی به نصوص دینی رجوع کرده و وارد فضای دینی و اعتقادی میشویم، با نوعی «بازگشت نفس به بدن دنیوی» مواجه میشویم که شارع مقدس نهتنها آن را مردود نمیخواند بلکه آن را از اعتقادات صحیحهی مذهب حقه میداند بلکه بالاتر از آن، موارد بسیاری را برمیشمرد که در امتهای گذشته، نفس به بدن دنیوی بازگشته است. این در حالی است که «تناسخی» را که فلاسفه رد کردهاند، شارع مقدس نیز باطل و مردود میخواند.
سوق یافتن «بازگشت نفس به بدن دنیوی» به مسئلهی «تناسخ» در ادبیات فلاسفهی بزرگ و مکتبدار، باعث شده که ایشان همیشه یک نگاه سلبی و منفی نسبت به آن داشته باشند و ازاینرو نوعی از «بازگشت نفس به بدن دنیوی (رجعت)» که مورد سفارش شارع مقدس بوده است، مغفول مانده است. این امر باعث شده است که بحث «رجعت» معمولاً یک بحث صرفاً عقیدتی بروز کند و افرادی که از آن بحث میکنند عموماً محدثین و یا متکلمین باشند.