برنامهریزی اقتصادی یکی از مباحث جدید علم اقتصاد است و شروع آن به سالهای بعد از جنگ جهانی دوم باز میگردد. اما در همین مدت این موضوع در میان کشورهای جهان بسیار مورد توجه قرار گرفته به طوری که نهادهای تصمیمگیری (اقتصادی) بدون استفاده از این ابزار قدم برنمیدارند.
در این اثر ابتدا دولت و نقش آن در اقتصاد مورد بررسی قرار گرفته و به تبع آن تلاش شده تا جایگاه برنامهریزی در پهنه اقتصاد روشن شود. در واقع دولت، نقشآفرین اصلی در سیاستگذاری در کشورهاست. در شرایطی که دخالت دولت برای قرار دادن کشور در مسیر رشد و اصلاح نقصها و کاستیها تلاش میکند، ضرورت برنامهریزی هر چه بیشتر مشخص میشود. دولت نیازمند است که یک تناسب منطقی توزیع منابع بهوجود بیاورد که دو اصل اساسی کارایی و عدالت در آن رعایت شود. این مهم بهدست نخواهد آمد مگر آنکه با استفاده از ابزارهای مناسب و اقدامات کارشناسانه بتواند مسیری را طراحی کند که جریان منابع به بهترین نحو صورت بگیرد.