کنجکاوی موتور محرکه کاوش انسانی است. شناخت جهان پیرامون یا بهدلیل نفس شناخت و یا به جهت پیشرفت و ارتقاء در بهرهبرداری از مواهب در دسترس است. در هر صورت هر اندازه نسبت به شرایط جهان فیزیکی و اجتماعی پیرامون خود اطلاع داشته باشیم میزان توانائی ما در بهرهوری و سازگاری با شرایط بهتر خواهد شد. دانش علوم اجتماعی همانند دیگر علوم از این قاعده مستثنی نیست. بدینترتیب عامل اصلی در شناخت و تغییر محیط اجتماعی، همانا شناخت بیشتر درباره محیط اجتماعی است. مسئله شناخت دو سؤال دیگر را مطرح میسازد. یک، چگونه شناخت پیدا کنیم؟ دو، چگونه آنچه را که میدانیم بکار ببریم؟ پرسش اول مربوط به روششناسی است و حال آنکه پرسش دوم به اخلاق و حوزۀ مرجحات بر میگردد. در مورد اول درصدد کسب دانش و ساختار نظری آن هستیم و در مورد دوم با الزامات اخلاقی و مسائل پیرامون آن سروکار داریم. هر دو پرسش علاوه بر استفاده از تجربه، قضاوت شخصی را نیز میطلبد که با تلاش ویژه فکری همراه است.
در اینکه «ما چگونه میدانیم» ضرورت دارد قواعد مشخص و معینی را در تعریف واقعیت اجتماعی پیشبینی نمائیم. بهطور مثال واقعیت اجتماعی یا منبعث از تجربه است و یا به نحوۀ مشاهدۀ ما از سیستم اجتماعی شکل گرفته است. سؤال اینجاست، سیستم اجتماعی چیست؟ چه نوع مشاهداتی از سیستم اجتماعی مطرح هستند؟ آیا قادر به مشاهدۀ همه حوادث اجتماعی محتمل هستیم و یا اینکه محدودیتی وجود دارد؟ آیا واقعیت اجتماعی محصول نحوۀ مشاهدۀ ما است و یا اینکه منعکسکنندۀ خود سیستم میباشد؟ بنابراین تعریف، مشاهدهگران مختلف، تجارب و دیدگاههای متفاوتی خواهند داشت که نه تنها در نتیجهگیری و شناخت آنها از واقعیت اجتماعی مؤثر است بلکه روششناسی شناخت سیستم اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. حاصل این امر، مجموعهای از دانش کاملاً فردی است که مکانیسمی برای تعامل و شراکت قائل نیست. بدینترتیب مسئله اینکه چگونه بدانیم در ارتباط نزدیک با مسئله تعریف واقعیت براساس روشهای همه فهم و استفاده از زبان مشترک در شناخت و تعامل آن با دیگر همتایان است. بدیهی است پس از آنکه نسبت به چگونه دانستن توافق حاصل شد نسبت به مسئله مرحلۀ بعدی یعنی محتوای آنچه میدانیم توافق حاصل میشود.
اینکه ما چگونه از دانش بدست آمده استفاده کنیم یک موضوع کاملاً متفاوت است که نیاز به سنت و توضیحات مشترک ندارد هر چند که هنوز نیاز به یک زبان مشترک برای تعامل و گفتگو وجود دارد. بدینترتیب، تصمیم بر استفاده و اجرای دانش بدست آمده در بهترین و یا مطلوبترین وضعیت کاملاً تصمیم مشخص و ذهنی است.