دانشگاه یکی از نهادهای تاثیرگذار در جهان مدرن است که اهدافی بزرگی نظیر تربیت علمی و اخلاقی و رشد و شکوفایی شخصیتِ افراد برای جهانی بهتر را برعهده دارد. همچنین ارتباط این نهاد با دیگر نهادهای جامعه و پرداختن به مشکلات آنها از جمله اولویتهای آن است. درباره اهداف دانشگاه رویاهای بزرگی نظیر پرورش فرهیختگی، دانایی، عالمبودن، پیشبردن جهان و گستردن امکانهای تجربه و شناخت مدنظر بوده است. مسئولین دانشگاهها برای رسیدن به این اهداف وسایل مختلفی را در خدمت میگیرند تا به سمتوسوی آن اهداف حرکت کنند. گاهی دانشگاههای مختلف در دستیابی به این اهداف موفق و گاهی ناموفق عمل میکنند. گاهی وسایل دستیابی به این اهداف از خود اهداف مهمتر میشوند. در مواردی نیز جابهجایی هدف صورت میگیرد و تولید فرد موفقیتجو در دستور کار دانشگاه قرار میگیرد و جامعه را به سوی رقابتجویی سوق میدهد. رقابت فینفسه بد نیست و سبب ارتقای وضعیت علمی میشود امّا همین موضوع گاهی افراد رقابتجو را درونتهی و خودآفرینی را در آنها از بین میبرد و صرف رقابت و کسب احترام را در درونِشان تحریک و زنده نگه میدارد. در چنین مواردی کیفیت آثار علمی فدای کمیت میشود و افراد تمام استعداد خویش را در بیشینهسازی این کمیت به کار میگیرند و فراموش میکنند که رسالت آنها تولید متون و ارائه مطالبی برای دانشجویان است تا از آنها انسانهای بهتری بسازند. انسان-هایی که قرار است مسئولیتپذیر، معنوی، خلاق، نوآور، حساس، تیزبین و پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. درهرحال دانشگاه نهادی است که به دنبال شکوفایی استعدادها و پرداختن به مسائل و مشکلات جامعه است. بسیاری از مسایل و پیچیدگیهای زندگی میبایست در درون دپارتمانهای مربوطه شرح و بسط داده شوند تا سویههای ناپیدای آن آشکار و مورد نقد قرار گیرد. گاهی برخی دانشگاه در این زمینه موفقاند امّا در مواردی نیز چنان درگیر مناسبات دانشگاهی میشوند که از این مهم غافل میشوند.
در ایران دانشگاههای زیادی وجود دارند. یکی از آنها دانشگاه رازی است که در سال ۱۳۵۱ تاسیس شده است. این دانشگاه در غرب کشور از دانشگاههای بزرگ محسوب میشود. تاکنون پژوهش منسجم و گستردهای درباره اهداف و وسایل دستیابی به آن و وضعیت آموزش و پژوهشِ این دانشگاه انجام نشده است. مجموعه مقالات حاضر سعی میکنند در دو حوزه دانشگاه رازی و محیط پیرامون آن و وضعیت آموزشی و فرهنگیِ دانشگاه رازی تحلیلی هرچند شتابزده ارائه دهند.