در طول تاريخ، زنان هميشه جايگاه مهم و تاثيرگذاري در جوامع خود داشتند. چه آن زمان كه حضورشان در جمع بهعنوان جنس دوم چندان قابل احترام نبود و چه حالا كه در جايگاه رئيسجمهور، وزير يا وكيل براي حل و فصل مهمترين مسائل سياسي و اجتماعي يك كشور پا پيش ميگذارند. اما زن بودن هميشه مسائلي همراه خود داشته است؛ چه زنی در یک كشور بسيار دورافتاده باشيد و چه يك زن در جامعهاي بسيار مدرن و پيشرفته. هرچند هنوز در بسياري از جوامع در جهان، پذيرفتن زنان در يك مقام تاثيرگذار اجتماعي دور از ذهن است، اما زنان هميشه در حال تلاش براي اثبات خود به ديگران هستند. آنها قرنهاست تلاش میکنند خود را به مردان اثبات كنند. كاري كه توني گرنت در كتاب زن بودن آن را بيهوده و غير ضروري ميداند. با خواندن اين كتاب دریچهاي تازه به دنياي زن مدرن و معاصر باز ميشود. اينكه ميتوان يك زن امروزي بود و در كنارش وظايف مادري و همسري را هم بهجا آورد و اينها هيج منافاتي باهم ندارند. زن بودن، حق همهي زنان در جهان است. فقط كافيست آنها نقاب پر زرق و برق مدرن بودن را از روي چهرهي خود بردارند، كفشهاي پاشنهبلندشان را براي روزهاي جشن و مهمانیها بگذارند و به خود حق حيات بدهند.
تونی گرانت درکتاب زن بودن: به زنانگی خود تحقق بخشید و عشق را دریابید با رویکردی روانشناسانه زنان امروز را به چهار گروه مختلف تقسیم میکند؛ زن مادونا، زن آمازون، مادر و معشوقه. او به شکلی دقیق ویژگیهای هر یک از این زنان را توصیف میکند و به بررسی دغدغهی آنها میپردازد. تونی گرنت در کتاب زن بودن در ۹ فصل سعم میکند فاهیم زنانگی را بازتعریف کند.
کتاب زن بودن با فصل «دروغ بزرگ آزادسازی» شروع میشود و نویسنده با صراحت مخالفت خود را با جنبشهاي فمينيستي اعلام ميكند. او در فصل چهارم كتاب با عنوان «مادري كنيد ولي خفه نكنيد» از زنان ميخواهد كه در ايفاي اين نقش افراط به خرج ندهند. چرا كه اين كار آنها فرزندان را به آدمهايي بدون اعتمادبهنفس تبديل ميكند. كساني كه تا آخر عمر از روبهرو شدن با مسائل زندگي وحشتزده خواهند بود.
گرنت براي نوشتن كتاب زن بودن از داستان زندگي دو گروه از مراجعهكنندگانش اقتباس كرده است؛ كساني كه در جلسههاي درماني خصوصی در مطبش حضور داشتند و افرادی كه شبها در يك برنامهي راديويي با او گفتوگو كردند و داستان زندگيشان را برايش تعريف كردهاند. توني گرنت دربارهي اين دو گروه ميگويد: «زنانی که با آنها صحبت کردم، در بهدست آوردن مردان مشکلی نداشتند. مشکل آنها ازدواج و استمرار زندگی مشترکشان بود. آنها از من میخواستند بگویم در اینباره چه کنند. ولی ازدواج شامل این نیست که زن لزوما کاری براي بقاي زندگي زناشويي خود انجام دهد، بلکه بیشتر مستلزم آن است که چارچوب ذهنی صحیحی برای پیوند با مرد داشته باشد.»
گرنت كه مولف كتابهاي پرفروش در حوزهي روانشناسي است، در اين كتاب با تاکید بر نقش ابزاری زن در كشورهاي سرمايهداري، جريانهاي فمينيستي و شعارهاي انقلاب جنسي را نقد میکند و سعي میکند تاثير اين جريانها بر روح و روان زن و فروپاشي خانوادهها را نشان دهد. گرنت معتقد است: «زن امروزی به صورت یک زن آمازون درآمده که از طبیعت ملایم و لطیف خود دور افتاده و اکنون نیازمند آن است تا اين زنانگی گم شدهاش را بازیابد.» نويسنده در اين كتاب با رويكردی روانشناسانه مفهوم مورد مناقشهي عشق را بررسی میکند. مسئلهای كه از نظر او بيشتر يك مشغلهي ذهني زنانه است تا مردانه.
گرنت تلاش ميكند در زن امروزي تغيير نگاه ايجاد كند و هويت اصلياش را به او بازگرداند تا زنان متوجه شوند كه اگر بيرون از خانه شغلي براي خود انتخاب نكنند و به وظايف خود به عنوان همسر و مادر بپردازند، به اين معني نيست كه حق آنها پايمال شده است. پیدا کردن مسیر درست باعث میشود زنها در ميانسالي با نگاه به ظاهر زندگی زن مدرن، احساس سرخوردگی و شکست نکنند و مسیر زندگی خود را به شکل راهی که انتخاب کردهاند، ببینند. تونی گرنت زن مدرن را زني سرشار از خستگی توصيف ميكند كه در يك جنگ بيپايان با مردانِ زندگی خود است تا حق خودش، مادر و مادرانش را از آنها بگيرد و به خود ثابت کند که او مانند مردان، فردي لایق و توانا است.
تونی گرنت در مصاحبهای گفته است: «زن بودن نتيجهي سالها كار تحقيقاتيام دربارهي چگونگی دور شدن زنان جامعههاي مدرن معاصر از فطرت طبیعی خود است.»
دكتر توني گرنت – که نام او تونی گرانت هم ترجمه شده است_ روانپزشک بالینی مشهوری است که در سال ۱۹۷۵با تولید برنامهای در راديو، فعالیتی جدید در برنامهسازی با موضوع روانشناسی را آغاز کرد. گرنت با نام اصلي توني گيل گليكمن در سال 1942 در نيويورك به دنيا آمد و در مقطع كارشناسي هنر از دانشگاه وسِر فارغالتحصيل شد. او در سالهاي تحصيل در دورهي كارشناسي با روانشناسي به نام دكتر «نيل هولاند» ازدواج كرد و به موضوع روانشناسي علاقهمند شد. بعد از اين آشنايي و ازدواج بود كه گرنت براي ادامهي تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري، رشتهی روانشناسي باليني را انتخاب كرد. او سالها با كودكان اوتيسم و افراد مبتلا به اسكيزوفرني كار كرد و درنهايت با ساخت يك برنامهي راديويي نامش سر زبانها افتاد. در اوايل دههي هشتاد ميلادي برنامهي راديويي او تقريبا از همهي ايستگاههاي راديويي سراسر كشور پخش ميشد. دليل استقبال مخاطبان از اين برنامه اين بود كه در آن سالها توني گرنت تنها مشاور تحصيليكردهي اين علم و عضو «انجمن روانشناسي آمريكا» بود كه در این برنامهی رادیویی گفتوگو محور با مردم صحبت ميكرد و براي مسائل و مشكلاتشان راه حلهاي علمي و انگیزشی ارائه ميداد. مشکلاتی همچون: اختلالهای ذهنی، دغدغههای روزمره، بحرانهای زناشویی و مسائلی که در زندگی و روابط میان انسانها وجود دارند. تونی گرنت سال 1988 تصمیم گرفت سالها تجربیات و تحقیقاتش دربارهی زنان را به یک کتاب تبدیل کند و کتاب زن بودن را نوشت و منتشر کرد. کتابی که به سرعت پرفروش و محبوب شد.
گرنت زني امروزي، مدرن و معاصر بود كه همهي تلاشش را كرد تا به همنسلان خود و نسلهاي بعدي نشان دهد كه زن بودن كار بسيار پيچيدهاي نيست. فقط كافي است به اهميت نقش خانوادگي و اجتماعي خود باور داشته باشند. توني گرنت زني را كامل ميدانست كه در طول دوران زندگياش به جنبههاي رواني شخصيت خود - از همه مهمتر مادر بودن و معشوقه بودن - افتخار كند و به آن به چشم يك نقطه ضعف نگاه نكند. گرنت در بهار سال 2016 درحاليكه هنوز ايدههاي فراواني براي نوشتن داشت، در هفتاد و دو سالگي براثر كهولت سن در كاليفورنيا درگذشت.
کتاب زن بودن با نام اصلی Being a Woman: Fulfilling Your Femininity and Finding Love براي اولين بار در سال 1381 با نام «زن بودن؛ به زنانگي خود تحقق بخشيد و عشق را بيابيد» با ترجمه «فروزان گنجی زاده» به وسیله انتشارات ورجاوند منتشر شد. «انتشارات كتيبه پارسي» در سال 1393 كتاب زن بودن را با نام زن بودن: به زنانگی خود تحقق بخشید و عشق را دریابید با ترجمهی «افسانه درویشی» منتشر کرد.
نسخهي الکترونيكي کتاب زن بودن تونی گرنت با ترجمه فروزان گنجی زاده بهصورت پی دی اف (pdf) براي دانلود در سايت فيديبو موجود است و خرید آن به علاقهمندان كتابهاي روانشناسي و کتاب الکترونیکی توصيه ميشود. البته این اثر تونی گرانت را نباید با کتاب هنر زن بودن اثر مارابل مورگان اشتباه گرفت. پریسا مافی نیز کتابی با عنوان هنرزن بودن تالیف کرده است که سال 1397 منتشر شد. ناشر این کتاب انتشارات «نسل نواندیش» است.
بسیاری از زنان آمازونیِ معاصر، عمیقا از ذوب شدن شخصیت خود در اسارت مردان میترسند. اسارت یعنی تعلق، و تعلق نیاز به نوعی تسلیم شدن و جابهجایی هویت شخص دارد. اما زن آمازونی اغلب وحشت دارد که مبادا این جابهجاییِ هویت به معنای از دست دادن هویت خودش باشد، هویتی که که مدتهای طولانی برای خلق آن سخت تلاش کرده است. افسانهی هیپولیتا و تسوس، با تسلیم یا از دست دادن هویت پایان نمییابد، بلکه قصه ادامه دارد تا آنجا که دنبالهی زندگی هیپولیتا در آتن و رشد روانشناسی او به عنوان یک زن را کاملا به تصویر میکشد. نوعی زندگی که در آن فرا میگیرد تمام هویت جدیدش را بپذیرد. آمازونیهای معاصر نیز به این زندگی نیاز دارند، اما متاسفانه تعداد اندکی از مردان، پادشاه یا غیر پادشاه، مایلند وقت و انرژی صرف کنند تا «دختری را که در تصرف دیگریست» بهدست آورند....
برای بسیاری از زنان معاصر، همآغوشی بیشتر به معنای در قید بودن است تا اسارت. بسیاری از آنان درحالیکه از روی هوسبازی با دیگران همآغوشی میکنند، نمیخواهند احساس نزدیکی زیادی با نامزد خود داشته باشند. هوسبازی شاید اشکالی نداشته باشد، چرا که باعث لذت بیشتر همبستری میشود، همچنین میتواند به عنوان وسیلهای برای دوری کردن بهکار رود؛ به طور مثال تصور اینکه با کسی هستی و وانمود میکنی شخص دیگری هستی، احساس امنیت را بیشتر میکند. زن آمازونی از اینکه خودش باشد و یا در محاصرهی کنترل یک مرد واقعی بسیار احساس تهدید میکند. او دلایل موجهی برای این ترسها دارد، زیرا زنی که از صفات زنانگی خود آگاهی دارد، تنها تسلیم مردی میشود که به او اعتماد دارد و برایش احترام قائل است. زن معاصر آمازونی خود را در آغوش مردانی رها میکند که حتی نمیداند آنها را دوست دارد یا نه. از آنجایی که در اسارت یا عدم کنترل بودن برای او ویرانکننده است، اغلب مردانی را برمیگزیند که از شأن او پایینتر هستند. مردانی که شاید برای لحظهای او را به وجد میآورند اما میداند که در آیندهاش هیچجا و نقشی ندارند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 220 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۲۰:۰۰ |
نویسنده | تونی گرانت |
مترجم | مریم بردبار |
ناشر | انتشارات کتیبه پارسی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Being a woman : fulfilling your femininity and finding love |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 30,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
باید دید که زن از نظر یک روانشناسی که مدام با زنهای مختلف صحبت کرده چه شکلیه. نمیشه جبهه گرفت. باید ماسکها را بردارید و ببینید آیا از جایگاهتان راضی هستید؟ به کسی که گفت کدام زن می تونه این کتاب را تمام کنه توصیه می کنم بدون جبهه تا آخر ادامه بده تا حداقل در فصلهای آخر و نت یجه گیری قانع بشه که ما نباید خودمان را گول بزنیم و نباید ادای مردها را دربیاوریم. باید به زن بودن خودمان افتخار کنیم و مطمئن باشیم هیچ مردی از زن مردنما که همه فن حریف است خوشش نمی آید. زنانه رفتار کنیم.
حرفاش واقعیته البته من تا الان نمونه رو خوندم، ولی یک زن به دلایل بسیار عمیقی مثل سرکوب های کودکی در خانواده و فرهنگ بخشای زیادیش مرده و مجبوره برا همنوا بودن و جبران اعتماد بنفس رفته و عشق نگرفته توسط خانواده ، ماسک های مختلفی عوض کنه دوستان برای احیای جذابیت های درونی و بیرونیه زنانه سرکوب شده کسی کتابی میشناسه معرفی کنه،؟
دیدگاهش نسبت به فمینیسم خیلی نقادانه بود.دستاوردهای فمینیست را نادیده گرفته بود.تقسیم بندیش جالب بود.در مجموع ارزش یک بار خوندن را داره اما آموزه هاش مناسب زن آمریکایی قرن بیستم هست.نه زن ایرانی قرن بیست و یک.
کتاب مفید و کاربردیه. اوایل شاید در خواننده گارد ایجاد کنه اما به مرور با توضیحاتی که درباره زن جنگجو، مدونا، عشوه گر و مادر میده وجوه مختلف شخصیت یک زن رو به خوبی توضیح میده و باز میکنه. نقطه ضعفش هم اینه که ویراستاری در بعضی صفحات مشکل داشت.
خواندن این کتاب را به همه زنان توصیه میکنم.بخصوص به آنهایی که با درگیری های شغلی و تحصیلی انقدر خود را به پیشرفت در این امور معتاد کرده اند که خلق و خوی مردانه گرفته اند و زن بودن را فراموش کرده اند.
یک کتاب خوب و جذاب، البته این کتاب مخصوص خانمهاست چون باعث می شود با ابعاد پنهان زن بودنشان آشنا شوند و روابط موفق تری داشته باشند. این کتاب کمک میکند یک زن خودش رو بهتر بشناسد و با دنیای درونش آشتی کند.
کتاب رو به توصیه دکتر علیرضا شیری میخونم، تقریبا هفتاد درصد ش رو مطالعه کردم. این طور کتاب های شخصیت شناسی مناسب تمامی افراد جامعه ای ست که میخواد در ارتباطات پیشرفت داشته و خوشحالی سهم بزرگ زندگی ش باشه 💫
برای زنان شاغل امروزی خوندنش واقعا لازم و ضروریه.برای زنانی که بخاطر شرایط اقتصادی و اجتماعی بعد زنانه خودشون و کمرنگ کردن لازمه خوندنش
افتضاح بود یه کتاب کاملا زن ستیزانه با توصیه هایی نخ نما و کهنه
خوب بود، ولی عالی نبود (هم از نظر نگارش و هم از نظر ترجمه). بعضی از فصلها ارزش چندبار خواندن را دارند ولی بعضی از فصلها نیز بسیار کسل کننده هستند.