مارکو جوانی جسور، شجاع، کنجکاو و آمادهی رویارو شدن با جهان بود بنابراین بااشتیاقی که سال ها سرکوب گشته بود همراه آنان راهی سرزمین چین شد. سه سال سفری که سختیهایش در مقایسه با تجارب حیرت آور و شیرینی کشف حقایق پنهانی که برای مارکو همراه داشت، ناچیز بود.
درابتدا برای سفر به شرق دور، باید از سرزمین پهناور ایران عبور میکردند. مارکوپولو برای اولین بار بود که فوران چشمههای نفت را به چشم میدید مردمان این مناطق، از چشمههای نفت برای روشن کردن فانوسهایشان استفاده میکردند. آنها همین نفت را شفا دهندهی زخمهایشان میدانستند. مردمی که در قدرت و جنگاوری و صبر بینظیر بودند.
توصیفات مارکوپولو از سفرهایش به سایر کاشفان و بازرگانان اروپایی الهام بخشید تا دانش جغرافیایی خود را گسترش داده و در دنیایی فراتر از گذشته گام نهند. کریستف کلمب با الهام از نوشتههای مارکو اندیشید که امکان دارد با سفر دریایی به سوی غرب، به مشرق زمین برسد. هنگامی که او در سال ۱۴۹۲ در آمریکای شمالی گام نهاد نامههایی از پادشاه اسپانیا به همراه داشت که برای فرمانروای چین نوشته شده بود. او یک نسخه از کتاب مارکوپولو نیز به همراه داشت که حاشیههای زیادی بر آن نوشته شده بود.