عشق تنها چیزی است که در کوران حوادث نمیمیرد و به انسان قدرت میدهد تا در برابر ناملایمات زندگی امیدوار باقی بماند. مهر اعظم صندوقچهی قدیمی کنج خانهی خانمجان را را بازکرده و قاب عکس قدیمی را از میان وسایل آن بیرون کشیده است. آن قاب عکس خاطرات دوران عاشقی مادربزرگ است، عشقی که در روزگار سخت مبازات مشروطه شکل گرفت و حوادث زیادی رار قم زد. کتاب « عشق در سالهای مشروطه » به قلم مهناز سید جواد جواهری یک داستان پرکشش و جذاب است بار دیگر قدرت عشق و فداکاریهای نهضت مشروطه را به رخ میکشد.
داستان تاریخی ترکیبی از وقایع گذشته، با هنر ادبیات است. عنصر اصلی این دست از کتابها تاریخ است و خیال چاشنی آن محسوب میشود. از آنجایی که داستان در بستر تاریخ اتفاق میافتد نیاز است نویسنده به ادبیات آن دورهی خاص مسلط باشد. مهناز سید جواد جواهری برای روایت داستان خود از حوادث پر آشوب گذشته بهره گرفته است. رویداد مشروطه بیشک یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران به شمار میرود. داستان کتاب «عشق در سالهای مشروطه» با خاطرات سالهای کودکی و سرگذشت خانمجان، مادر بزرگ مهراعظم آغاز میگردد. او داستان زندگی خود را برای نوهاش با تمام جزئیات تعریف میکند و در خلال خاطرات خود ماجرای مبارزات مشروطه خواهان را با مخاطب به اشتراک میگذارد. مخاطب در این رمان با یک داستان واقعی روبهرو است. مهناز سید جواد جواهری درابتدای کتاب گفته است: «این اثر روایت تاریخی است برگرفته از عنصر خیال و سرنوشت واقعی نیاکانم»
این کتاب با 388 صفحه در 17 بخش مختلف نوشته شده است. نشر البرز کتاب «عشق در سالهای مشروطه» در سال 1383 به بازار عرضه کرده است.
نثر کتاب «عشق در سالهای مشروطه» ساده و روان است و مخاطب به راحتی میتواند با آن ارتباط برقرار کند. این کتاب متعلق به نسل سوم ادبیات عامه پسند است. در نسل سوم ژانر عامه پسند، نویسنده از پرداختن به احساسات محض فاصله گرفته میگیرد و با نگاهی واقع گرایانه دغدغههای اجتماعی را در داستان خود عنوان میکند. مهناز سید جواد جواهری متولد سال 1344 است. او تاکنون کتابهای زیادی را منتشر کرده است از میان آنها میتوان کتابهای «گوهر یکدانه»، «با ماه در آواز» و «شبهای گراند هتل» را نام برد.
در تمام دوران ادبیات به دو بخش ادبیات عامه پسند و فاخر تقسیم شده است. ادبیات همه خوان نام دیگر ادبیات عامه پسند است این ژانر نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان یک ژانر مستقل و محبوب به شمار میآید. در ژانر عامه پسند، روایت داستان بسیار ساده و روان است و نویسنده از تکنیکهای کمتری برای نگارش متن استفاده میکند. در این ژانر نویسندگان از عنوان کردن مفاهیم سنگین فلسفی و داستانهای پیچیده دوری میکنند. ادبیات عامیانه نقش مهمی در حیات صنعت نشر دارد. اغلب کتابهایی که در ژانر به فروش میرسند با استقبال زیادی روبهرو میشوند و پس از سالها همچنان نام آنها در ویترین کتابفروشیها میدرخشد. ادبیات عامه پسند همواره نقش مهمی در علاقمند کردن جوانان به ادبیات ایفا کرده است. بخش اعظمی از مخاطبان این ژانر نوجوانان و جوانان هستند.
اگرچه کتابهای ژانر عامه پسند فروش چشمگیری داشته است اما همواره انتقاد فراوانی به آن وارد است. زیرا ساده بودن نثر و واضح بودن تمام زوایای داستان ممکن است ذهن مخاطب نوجوان را بی حوصله پرورش دهد. به نحوی که فرد دیگر علاقهای به دنبال کردن مفاهیم سنگین و پیچیدهتر نداشته باشد.بااین حال نویسندگان شناخته شدهای در جهان به این ژانر پرداختهاند و آثار پرفروشی از آنها به جا مانده است. در این رابطه میتوان به دنیل استیل نویسندهی آمریکایی و در ایران به فهیمه رحیمی، ر اعتمادی و تکین حمزهلو اشاره کرد.
ادبیات عامه پسند هموراه در راستای سلیقهی مخاطبان خود نوشته میشود. به همین علت داستانهای آن از دل اتفاقات هر روز جامعه برمیآید. گاهی نویسنده برای افزایش جذابیت داستان خود از حوادث مهم گذشته کمک میگیرد و داستان خود را در یک بستر تاریخی روایت میکند. نباید فراموش کرد که این سبک تنها با هدف سرگرمی و تفریح خواننده پدید آمده است و از ظرافتهای هنری کمتری نسبت به آثار فاخر برخوردار است. کتاب «عشق در سالهای مشروطه» برای افرادی مناسب است که طرفدار کتابهای راحتخوان هستند و دوست دارند از یک داستان تاریخی جذاب و پرکشش لذت ببرند.
«انتشارات البرز» یکی از قدیمیترین و پرکارترین ناشران ایران است که در حوزههای مختلف ادبی آثار ارزشمندی را منتشر میکند. در حال حاضر این نشر یکی از ناشرین فعال در حوزهی چاپ کتابهای موفقیت و روانشناسی است. این انتشارات بیش از سه هزار نسخه کتاب منتشر کرده است که شامل آثار داستانی و غیرداستانی هستند. بسیاری نام این انتشارات را بانام کتاب «بامداد خمار» اثر «فتانه حاج سید جوادی (پروین)» میشناسند،این کتاب معروف عنوان بهترین کتاب ادبیات داستانی در بیست سال اخیر در ایران را از آن خود کرده است که جزو افتخارات «انتشارات البرز» بهحساب میآید.
ناگهان در بالاخانه روی پاشنه چرخید و خانم جان مثل هميشه که موهایش چون هالهای از نور دور صورتش را میپوشاند. با لباس تافته آبی که همرنگ چشمانش بود از در وارد شد. همین که چشمش به مهراعظم افتاد درحالیکه چارقد سفید ململی را که بر سر داشت و گیسهای بافتهاش از زیر آن پیدا بود برروی سرش جابهجا میکرد. لحظهای به او خیره ماند. چون متوجه شد که در دل این غنچه نوشکفته خزان زده محزون که روی تخت خوابیده در آن لحظه چه میگذرد. دلش مالش رفت.
آه که چقدر زیبا و جوان بود. هرچه نگاهش میکرد سیر نمیشد. پوستش مثل یاس میمانست. لبها خوشترکیب. قلوهای و یاقوتیرنگ. بینی به اندازه یک بند انگشت و چشمانی درشت که هیچ وقت نفهمید چه رنگی است. چشمانی که گاه قهوهای بود و گاهی میشی : حتی سبز. خواب ملایم چشمهایش پرراز و رمز جلوه میکرد. نه. این چیزی بیش از جوانی و زیبایی بود. بیخود نبود از وقتی که آن پروفسور روس آب پاکی را ريخته بود روی دست همه و رک و پوست کنده گفته بود که مرض قابل علاج نیست و تا آخر همین زمستان دوام نمیآورد. پدر و مادر بیچارهاش داشتند دیوانه میشدند. به خصوص اینکه از همان وقت نامزدش جا زده بود و دیگر نمیآمد. اما کلاغها گاه و بی گاه خبرش را میآوردند.
فرخ خان رفته خواستگاری... دیشب بعله بران آقا فرخ بوده... قراراست برای ماه عسل بروند اروپا...
خانم جان همان طور که با این افکار به مهراعظم چشم دوخته بود ناگهان از صدای پسرها به خودش آمد و با عجله با بال چارقد نم اشکش را گرفت. هم صدا سلام کردند.
«سلام خانم جان.»
«سلام به روی ماهتان»
مهراعظم مژگان سیاه و بلندش را به هم زد و فوری پیچ رادیو را بست. بعد با چشمانی پراشک رویش را برگرداند و در رختخوابش جابه جا خانم جان در حالی که بی اراده دستانش را به دامنش میمالید تا خشک شود. آهسته جایی نزدیک به تخت نشست و به صندوق مخملیش تکیه داد که هميشه کنار اتاق بود. حالا دیگر هیچ صدایی نبود جز صدای چراغ توری و صدای غژغژ قلم نئی بر روی کاغذ.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 388 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۵۶:۰۰ |
نویسنده | مهناز جواد جواهری |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۲/۰۶ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب نه راجع به عشقه، نه راجع به مشروطه کلا از هرچیزی خیلی کم گفته و اصلا پرداخت داستان خوب نبود به نظرم، خیلیم مقدس نمایی کرده، که البته اون طبیعیه چون از زبون یه مادربزرگ داره داستان رو تعریف میکنه ( و اینکه من نفهمیدم مهری اونجا چیکار میکرد و چرا نویسنده تصمیم گرفت دو ۳ تا شخصیت دیگه همینطوری بیاره تو داستان، شاید میخواست منفعل بودن زنای زمان قاجارو نشون بده که نمیتونن حتی داستان زندگیشونو بگن و ما باید مثلا از زبون مادربزرگی که واسه نوه ش تعریف میکنه بشنویم ) و حدود ۸۰ درصد کتاب، شخصیت اصلی داره گریه میکنه و به نظرم ارزش خوندن نداشت البته از داستان نباید انتظار زیادی داشته باشیم، همسر یه فعال مشروطه خیلی زندگی جالبی نباید داشته باشه مخصوصا اون دوره که زنا کلا تو دنیای خودشون زندگی میکردن
من داستان رو خوندم و امتیاز کامل رو فقط به توصیفات مکانی و نوع ادبیات راوی داستان و استفاده از تکه کلام های بسیار قدیمی در کتاب میدم. داستان و شخصیت ها جذاب نبودن بلکه فضاسازی داستان جذاب بود. اینکه نویسنده تونسته یه داستان تاریخی عاشقانه بنویسه و بخشی از فضای سیاه کشور را در سالهای مبارزه مشروطه خواهان به تصویر بکشه، جای تقدیر و توجه داره. اصولا رمان های تاریخی (به شرط حفظ حقیقت گویی) ارزشمندتر از رمان هستن. چون بخشی از یک تاریخ رو با کاراکترهای خیالی نویسنده، قدم به قدم زندگی و تصویر میکنن
محتوا و قصه رمان، ربط چندانی به دوره پر فراز و نشیب و جالب مشروطه نداشت. احتمالا نویسنده به این خاطر از واژه (سال های مشروطه) استفاده کرده بو د، چون عنوان دیگری پیدا نکرده بود. بنابراین اگر کسی که مثل من علاقه زیادی به آن دوران دارد، صرفا به خاطر عنوان کتاب، آن را بخواند، سرخورده خواهد شد.
خوب بود ولی تو داستان خیلی حجم زیادی از غم وجود داره تا میای به یه ثبات برسی یه اتفاق تلخ در کل من چون نویسنده ش رو کارهای قبلش رو خونده بودم برام جالب بود بخونمش ولی میشه گفت معمولی بود
خیلی کلمات تکراری بودن و کلا جذاب نبود خسته کننده و یکنواخت بود و هیجان داستان خیلی پایین بود زیاد از اندازه به توصیف خانه ها می پرداخت و اصل که موضوع داستان بود گم شده بود. در کل میتونست بهتر از این نوشته بشه
خیلی دوسش داشتم، تو جمله های کوتاه کوتاه جزئیاتی نبود که از قلم افتاده باشه انگار که خودت تو حیاط اون خونه های قدیمی ایستاده باشی نظاره گر باشی. روایتی از عشق و دلبستگی در بستر ایران نا آرام آن زمان
خیلی ضعیف داستان عاشقانه ای نبود دختری که همش درحال گریه بود اخرشو هم خیلی ابکی تموم کردن و یکی دو جا هم داستانها نیمه تمام ماندن بدون اینکه خواننده متوجه بشه چی شد
بسیار عالی. زمان گذشته با زبان ساده روایت کرده بود.ودر سن و سال ما که ۷۰ سال داریم آسانتر از بچههایم که جوانتر هستند قابل درک بود.
خواندن کتاب حوصله زیادی میطلبد، تاریخ را مرور می کند همراه با یک داستان. حدود ۲۰ اسلاید اول کمی سخته ولی بعدش مشتاق خوندن میشی.
بسیار شیوا و پر احساس نوشته شده بود و حال زنان در دوران قاجار را بخوبی به تصویر کشیده بود.واقعا نمیشد کتاب را رها کرد.