کتاب «دیدنیهای گیلان» نوشته هوشنگ عباسی است.
بیشک استان گیلان، یکی از زیباترین و دیدنیترین استانهای ایران است.
آداب و رسوم، غذاهای محلی، آیینهای سنتی، طبعیت خاص و بکر و اخلاق و منش مردمان این دیار باعث شده تا به عنوان یکی از مهمترین استانهای توریستی ایران شناخته شود.
در این کتاب با تاریخچه و فرهنگ مردمان دوستداشتنی این دیار بیشتر آشنا میشویم.
در بخشی از «دیدنیهای گیلان» میخوانیم:
«نام گیلان گرفته شده از واژۀ گیل، یکی از اقوام باستانی ساکن در گیلان است. پیش از ورود آریاییها به ایران، سرزمین گیلان، مسکن اقوامی مانند گیلها، دیلمیها، کادوسیان، آماردها، کاسپیان، کاسیها، سکاها و........ بوده است.
در کتاب اوستا از سرزمینی به نام «وَرَن» نام برده شده است که سرزمینی چهار «گوشه» توصیف شده و به فریدون، پادشاه اسطورهای ایران، منسوب است. مردم این مناطق که تحت عنوان دیوپرستانورن و مازن از آنان یاد شده، در مقابل آریاییها ایستادگی کرده و دارای دین و آیین غیرآریایی بودهاند. با نشانههایی که در اوستا آمده، مورخان آن سرزمین را با گیلان امروزی یکی دانستهاند. کادوسیان و گِلان یعنی گیلانیان و دیلمیها، مردمی دلیر و آزاده و مستقل بودهاند که هرگز در مقابل بیگانیان سرخم نکردهاند. آثار و اشیایی که از کاوشهای باستانشناسی در مناطق مختلف گیلان به دست آمده، بیانگر آن است که در هزارههای اول و دوم قبل از میلاد، گیلان دارای هنر و تمدنی شکوفا بوده و سه منطقۀ تالش، رودبار و املش مرکز این تمدنها بوده است.
گیلان در قرون اول و دوم پناهگاه علویان و محل امنی برای زندگی آنان بوده است. علویان حامی طبقات پایین جامعه بودهاند و با مردم خوش رفتاری میکردهاند. در این سالها، گیلان شامل دو منطقۀ بیهپیش (این سوی سفید رود) و بیهپس (آن سوی سفیدرود) بوده است. درشرق گیلان، کیاییان به مرکزیت لاهیجان و در غرب گیلان، اسحاقیان به مرکزیت فومن حکومت میکردهاند. در زمان صفویه، شاه عباس در سال ۱۰۰۰ ه. ق برای تأسیس یک حکومت قدرتمند مرکزی، دو خاندان اسحاقی و کیایی گیلان را برانداخت و رشت را به عنوان مرکز گیلان انتخاب کرد. در این عصر، گیلان از مراکز عمدۀ تولید و فروش و صدور ابریشم در ایران بوده است».