
کتاب سرگذشت کندوها
نسخه الکترونیک کتاب سرگذشت کندوها به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق فیدیبو به صورت کاملا قانونی در دسترس است.
فقط قابل استفاده در اپلیکیشنهای iOS | Android | Windows فیدیبو
درباره کتاب سرگذشت کندوها
سرگذشت کندوها قصهای دارای دو لایه مفهومی است که نویسنده با بهکارگیری از نثری عامیانه این قصه را در دو خط سیر جداگانه پیش میبرد. اول روش زندگی گروهی و مکانیسم کار زنبورها را بهطور واضحی بیان میکند. انواع زنبورها را تقسیمبندی و کار هر دسته را بهشکلی ملموس شرح میدهد و وظایف هریک را بیان میکند که از این نظر خواننده با چگونگی کار و تلاش زنبورها و فراهمآوردن محصولشان آشنا میکند. همه ما کم و بیش با زندگی اجتماعی زنبورها آشنایی نسبی داریم و میدانیم که آنها با پشتکار و تلاشی جدی و در سایه اتحاد و همدلی و در سایه رهبری و هدایت ملکه خود سراسر زندگی خود را وقف کار و تلاش میکنند و همگی میدانند که باید حریم زندگیشان را پاس بدارند و وقتی مورد هجوم و تهدید بیگانهای قرار میگیرند، تمام همّ و غم خود را در دفع متجاوز بهکار بگیرند و تا پای جان برای دفع خصم بکوشند و در نهایت اگر حریف خصم نبودند، کوچ کرده و اجتماع یکرنگ خود را در جایی دیگر بنا کنند.
بخشی از کتاب سرگذشت کندوها
مقدمه
سرگذشت کندوها قصه ای دارای دو لایه مفهومی است که نویسنده با به کارگیری از نثری عامیانه این قصه را در دو خط سیر جداگانه پیش می برد. اول روش زندگی گروهی و مکانیسم کار زنبورها را به طور واضحی بیان می کند. انواع زنبورها را تقسیم بندی و کار هر دسته را به شکلی ملموس شرح می دهد و وظایف هریک را بیان می کند که از این نظر خواننده با چگونگی کار و تلاش زنبورها و فراهم آوردن محصولشان آشنا می کند.همه ما کم و بیش با زندگی اجتماعی زنبورها آشنایی نسبی داریم و می دانیم که آنها با پشتکار و تلاشی جدی و در سایه اتحاد و همدلی و در سایه رهبری و هدایت ملکه خود سراسر زندگی خود را وقف کار و تلاش می کنند و همگی می دانند که باید حریم زندگی شان را پاس بدارند و وقتی مورد هجوم و تهدید بیگانه ای قرار می گیرند، تمام همّ و غم خود را در دفع متجاوز به کار بگیرند و تا پای جان برای دفع خصم بکوشند و در نهایت اگر حریف خصم نبودند، کوچ کرده و اجتماع یک رنگ خود را در جایی دیگر بنا کنند.
لایه دوم داستان درواقع به بیان پذیرفتن سلطه و به زعم نویسنده استعمار است. همیشه قدرتهای بزرگ با درِ باغ سبز نشان دادن به قلمروهای ضعیف و پرداخت امتیازهای کوچک به این سرزمینها، کم کم راه نفوذ خود را به آن قلمروها باز کرده و آرام و آهسته شروع به غارت منابع ملی و ذخایر آن کشور کرده و سرانجام تا تمامی ذخایر و منابع آنها را غارت نکرده، دست از سرشان برنمی دارند.
همانگونه که در این داستان می بینیم، صاحب کندوها در اول کار عده ای از زنبورهای بی پناه را مورد حمایت قرار می دهد و در کندوی تازه برایشان غذا می گذارد. زنبورها که به طور غریزی نباید جز از محصول خود ارتزاق کنند، چون زمستان است و گل و گیاهی وجود ندارد و امکان تولید محصول ندارند، مجبور به پذیرفتن این لطف و مرحمت بیگانه می شوند و زمستان را با غذای اهدایی او سرمی کنند؛ اما در بهار وقتی محصولشان را تولید و آنها را در کندوها ذخیره می کنند، متوجه می شوند که لطف و مرحمت صاحبشان بی توقع نبوده و درواقع در ازای امتیازی که به آنها داده شده، قصد غارت محصولشان در کار بوده است. در ابتدا با تمام جدیت به مقابله برمی خیزند و بسیاری نیز در این راه کشته می شوند؛ اما سرانجام تن به قضا داده و غارت صاحب خود را نوعی تقدیر می دانند و او را بلایی هر ساله می پندارند که ناگزیر سالی یک بار می آید و قسمت زیادی از محصولشان را به یغما می برد؛ اما به هرصورت، مقدار کمی برایشان باقی می گذارد که کفاف زندگی آنها را تا بهار سال بعد می دهد و به این ترتیب به این زندگی عادت می کنند؛ گرچه باز هم هر وقت بلا به سراغشان می آید با او نبرد می کنند؛ اما درنهایت به همان زندگی دلخوش هستند و نمی خواهند خانه و زندگی خود را از دست بدهند.
اما سرانجام وقتی به هنگام بهار می بینند که صاحب آنها در کمال بی رحمی حتی مقداری که هر سال برایشان از محصولشان باقی می گذاشته را هم به غارت برده؛ به فکر چاره ای اساسی می افتند و چون فصل بهار است و آنها امکان فراهم آوردن محصول را دارند، دیگر تن به آن زندگی نمی دهند و همگی کندوها را رها کرده و به جستجوی سرزمینی امن تر می روند.
نویسنده با این داستان می خواهد به مردمی ستمدیده هشدار دهد که اگر امروز دست استعمار به آبادانی و دادن امتیازهای کوچک دراز شده؛ اگر غفلت کنند، فردا جز به غارت تمام ذخایر و منابعشان رضایت نمی دهد و تا تمام نیروی کار و تلاش آنها را به غارت نبرد، دست بردار نخواهد بود. اگر ملتی تمام بلایی را که بر سرشان بیاید و آنها را به عنوان تقدیر و سرنوشت خود بپذیرند و برای دفع دست ظلمی که بر زندگی آنها سایه انداخته حرکتی نکنند، سرانجام سرنوشتی جز سرنوشت زنبورها و کندوهایشان در انتظارشان نخواهد بود.
البته خود نویسنده در کتاب یک چاه و دو چاله اشاره می کند که این داستان محصول افکار او در زمان شکست جبهه ملی و برد کمپانیها در قضیه نفت بود که تاییدی بر آنچه گفته شد است.
نکته دیگر درمورد نثر این داستان است که با نثر داستانهای دیگر نویسنده متفاوت است. زبان عامیانه ای که در این داستان به چشم می خورد تنها شاید قدری با نثر داستان نون والقلم هماهنگی و تطبیق داشته باشد. نثر این داستان در عین سادگی و عامیانه بودن، به دل می نشیند و خواننده می تواند با آن ارتباط برقرار کند. تاثیرگذاری این نثر نیز برای انتقال مفاهیم داستان بسیار بیشتر از نثرهای انشایی و ادیبانه و جدی است.
به هرصورت، باید گفت که خواندن این داستان نه تنها خالی از لطف نیست؛ بلکه بسیار شیرین و جذاب است و با آنکه موضوع آن موضوعی پیش پا افتاده و ساده است؛ اما نثر زیبای داستان آن را پرکشش و تاثیرگذار کرده است.
حمید بهرام
سخن ناشر
جلال آل احمد و نثر و داستانهای او برای نسل گذشته ناشناخته نیست و شاید نسل قبل از انقلاب او را به خوبی می شناسند و با آثارش آشنا هستند و حتی شاید بسیاری از جوانهای قدیم با داستانهایش زندگی کرده اند؛ اما نسل امروز که یا در دنیایی از ابزار رایانه ای خود را گرفتار کرده، دست و پا می زنند و یا به کتابها و داستانهای این عصر مشتاق ترند او را نشناخته و با آثارش نیز چندان آشنایی و انس ندارند؛ البته حق هم دارند چرا که دنیای آن روز که جلال در آن زندگی می کرد و مشکلات و دردهایی که گریبان اجتماع دوره ی جلال را گرفته بود، با این روزگار و اوضاع اجتماعی امروز متفاوت است و جوان امروز حق دارد که مطالب، داستانها، شعرهای روزگار خودش را انتخاب کند.اما توجه به این نکته حایز اهمیت است که جدای از اینکه داستان نویسی در هر دوره ای نمایانگر اوضاع و احوال و هنجارها و ناهنجارهای آن دوره است و نویسندگان هر دوره رسالت بزرگی بر دوش دارند تا به روشنگری پرداخته و با زبان طنز یا جد و با نوشتن داستان، مقاله، مطلب و... دردهای اجتماع خود را گوشزد کرده تا شاید تلنگری برای اصلاح مملکت زده باشند؛ از این جنبه هم قابل بررسی و تامل هستند که ما را با شیوه و سبک و قلم نام آوران یک نسلِ قبل مان آشنا کرده و باعث شوند به هزارتوی اندیشه های آن بزرگان دست بیابیم و جدای آنکه از خواندن داستان، مطلب و مقاله ای لذت ببریم، مقایسه ای میان هنر داستان نویسی یک نسل گذشته با نسل نو هم خالی از فایده نخواهد بود. انتشارات مجید در راستای همین هدف و آشنایی علاقه مندان به هنر داستان نویسی با بزرگان این هنر پرسابقه در ایران، اقدام به انتشار مجموعه آثار جلال آل احمد یکی از پیشکسوتان هنر داستان نویسی این سرزمین کرده است. از آنجا که نوشته های آل احمد طبق الگوی ویرایشی و رسم الخط آن زمان و با وجود امکانات کم چاپخانه های ایران زیور طبع یافته بود، بر آن شدیم تا از این نظر دست ناچیزی به این آثار برده و آن را تنها مطابق رسم الخط امروزی درآوریم؛ اما برای نیل به این هدف به هیچ وجه به شیوه و سبک نگارش آل احمد کاری نداشتیم و تنها به اصلاح غلط های چاپی و علامت گذاری از قبیل ویرگول، ویرگول نقطه، نقطه و... اکتفا نمودیم. باشد تا مورد رضایت دوستداران آثار آن زنده یاد قرار گیرد.
انتشارات مجید
نظرات کاربران درباره کتاب سرگذشت کندوها