پیشینه ی عقیده به ظهور منجی، به دوران های بسیار دور باز می گردد. از همان نخستین روزهای تاریخ پیامبران، بشارت به فراگیر شدن توحید و دادگری در سرتاسر گیتی و نجات آدمیان از ستم و بی داد و برقراری حکومت جهانی به دست پارسای پارسایان و سرآمد خردمندان، از موارد بسیار مهمی بود که در دستور کار تمامی پیامبران قرار داشت. دشمنی با این ایده و عقیده هم دورانی به درازای همین «آرمان مقدس مهدویت» دارد. رسول گرامی اسلام، در دوران حیات خویش، به روشنی آن وجود مقدسی را که «تشکیل حکومت واحد جهانی» و «نابودی ستم و سیاهی» و «پر شدن زمین از عدل و دادگری» به دست با کفایت او به انجام می رسد، معرفی فرمود. در آن معرفی آن حضرت تأکید فرمود که حضرت مهدی و موعود ملل و منجی مردمان، همان امام دوازدهم شیعیان و فرزند یازدهم حضرت علی و فرزند نهم حضرت حسین علیهما السلام است. در پی این معرفی، آن دشمنی دیرینه، به گونه ی بارزتری رخ نمود. به خاطر اختصار این نوشتار، از بررسی ریشه و پیشینه ی این دشمنی، چشم می پوشیم و فقط به ذکر این نکته بسنده می کنیم که از حدود ۱۶۰ سال پیش، مبارزه با عقیده به مهدویت و قائمیت حضرت حجة بن الحس العسکری علیه السلام، به عنوان قائم موعود، در گروهی گمراه به نام «بهائیت» جلوه گر شده است.