
کتاب هریپاتر و زندانی آزکابان
نسخه الکترونیک کتاب هریپاتر و زندانی آزکابان به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
نقد و بررسی کتاب هریپاتر و زندانی آزکابان
قسمت سوم از مجموعه داستانهای «هری پاتر» با نام «هری پاتر و زندانی آزکابان» نسبت به دو داستان قبلی عدالت محورتر است. در این داستان گذشته آشکار میشود و اطلاعات وحشتناکی دربارهی کشتن مادر و پدر هری گفته میشود. این نوجوان افسانهای در این داستان بیشتر با پدرش، جیمز پاتر آشنا میشود. در این میان برای اولین بار در تاریخ زندگی جادوگران یک نفر میتواند از زندان آزکابان فرار کند و او کسی نیست جز «سیریوس بلک» Sirius Black که از راز مرگ پدر هری خبر دارد.
درباره هریپاتر و زندانی آزکابان
کتاب «هریپاتر و زندانی آزکابان» Harry Potter and the Prisoner of Azkaban نوشتهی «جی.کی رولینگ» در هشت ژوئیه سال 1999 منتشر شد. این کتاب داستان سوم از مجموعه داستانهای افسانهای «هری پاتر» Harry Potter است که فصلهای آن عبارتاند از:
- جغد نامهرسان
- اشتباه بزرگ عمه مارج
- اتوبوس شوالیه
- پاتیل درزدار
- دیوانه ساز
- چنگال تیز و تفالههای چای
- لولوخورخوره درون گنجه
- فرار بانوی چاق
- شکست شوم
- جغد نامهرسان
- آذرخش
- سپر مدافع
- لولوخورخوره درون گنجه
- مسابقهی نهایی کوییدیچ
- پیشگویی پروفسور تریلانی
- گربه، موش و سگ
- مهتابی، دمباریک، پانمدی و شاخدار
- خادم لرد ولدمورت
- بوسهی دیوانه ساز
- راز هرمیون
- یک جغد نامهرسان دیگر
در کتاب «هریپاتر و زندانی آزکابان» هری پاتر تنها سیزده سال دارد و نوجوانی کوچک است که به اشتباه از جادو استفاده میکند و برای عمهاش دردسر ایجاد میکند. او تا پیش از هفدهسالگی اجازهی استفاده از جادو را ندارد به همین دلیل منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود اما به دلیل فرار «سیریوس بلک» از زندان اخراج نمیشود. هری در این داستان برای کشف راز مرگ پدرش تلاش میکند و با موش خانگی «رون ویزلی» Ronald Bilius Weasley روبهرو میشود.
فیلم سینمایی هریپاتر و زندانی آزکابان
«آلفونسو کوارون» Alfonso_Cuarón کارگردان اهل مکزیک براساس این داستان فیلم سینمایی فانتزی با بازی «دنیل ردکلیف»، «روپرت گرینت» و «اما واتسون» ساخت که بیش از هفتصد میلیون دلار در دنیا فروش داشت. این فیلم در سال 2004 بهعنوان دومین فیلم پرفروش سال انتخاب شد و در هفتاد و هفتمین آکادمی اسکار نامزد دریافت جایزه بهترین جلوههای تصویری و جایزه بهترین موسیقی فیلم شد. امتیاز این فیلم در سایت IMDb 7.9 است.
درباره جی.کی رولینگ
«جی.کی رولینگ»J. K. Rowling نویسندهی معروف و محبوب انگلیسی در سیویک ژوئیه سال 1965 به دنیا آمد. او از کودکی به نوشتن علاقه داشت و در یکی از سفرهایش از منچستر به لندن شخصیت هری پاتر را خلق کرد. او تحصیلاتش را در رشتهی زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه اکستر انگلستان دنبال کرد و مدتی را به تدریس مشغول شد. او پس از جدایی از همسرش «ژورگه آرانتس»، روزنامهنگار پرتغالی به همراه دخترش به نام «جسیکا» به اسکاتلند مهاجرت کرد. او در این دوره نوشتن را بهطورجدی آغاز و در سال 1997 اولین کتاب از مجموعه «هری پاتر» با نام «هری پاتر و سنگ جادو» را منتشر کرد که با استقبال علاقهمندان به آثار فانتزی روبهرو شد. این نویسنده پس از این اثر نوشتن را دنبال و داستانهای دیگر این مجموعه را منتشر کرد.
«جی.کی رولینگ» در حال حاضر یکی از ثروتمندترین زنان بریتانیایی است که آثارش جزو لیست پرفروشترین کتابهای دنیا قرار دارند. تاکنون بیش از پانصد میلیون نسخه از کتابهای «هری پاتر» در سراسر دنیا به فروش رفته و به هشتاد زبان ترجمه شده است. براساس تمامی داستانهای مجموعه «هری پاتر» فیلم سینمایی ساخته شده است که آنها نیز بسیار موردتوجه قرار گرفتهاند. تمامی کتابهای این مجموعه و دیگر آثار «جی.کی رولینگ» به فارسی ترجمه شدهاند و نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
ترجمه هریپاتر و زندانی آزکابان به زبان فارسی
کتاب «هریپاتر و زندانی آزکابان» نوشتهی «جی.کی رولینگ» با ترجمهی «ویدا اسلامیه» از سوی انتشارات کتابسرای تندیس در سال 1379 منتشر شد که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «ویدا اسلامیه» حق امتیاز ترجمهی آثار «جی.کی رولینگ» به زبان فارسی را از انتشارات بلومزبری دریافت کرده و تمامی آثار این نویسنده ازجمله هریپاتر و سنگ جادو، هری پاتر و حفره اسرارآمیز، هری پاتر و جام آتش، هری پاتر و محفل ققنوس، هریپاتر و یادگاران مرگ، هری پاتر و شاهزاده دورگه و هری پاتر و فرزند نفرین شده را به زبان فارسی ترجمه کرده است که نسخهی الکترونیک تمامی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
در بخشی از هریپاتر و زندانی آزکابان میخوانیم
چندی نگذشته بود که درس دفاع در برابر جادوی سیاه درس محبوب همهی دانش آموزان شد. در این میان فقط دراکو مالفوی و دارو دستهاش پشت سرلوپین بدوبیراه میگفتند.
هر بار که لوپین از جلوی مالفوی میگذشت او با صدای نسبتاً بلندی زمزمه میکرد:
رداشو ببین! سر و وضعش مثل جن پیریه که توی خونهی ما کار میکنه.
اما هیچ کس دیگری به لباسهای وصلهدار و نخ نمای پروفسور لوپین توجه نمیکرد. کلاسهای لوپین هر بار مثل اولین جلسه جالب و دوستداشتنی بودند. بعد از لولوخرخرهها به درس کلاه قرمزیها رسیدند. آنها موجودات بدجنسی شبیه به جنها بودند و در جاهایی که خون و خونریزی زیاد بود کمین میکردند. در سیاهچال قلعهها یا در چالههای میادین جنگ منتظر میماندند و کسانی را که راهشان را گم کرده بودند با چوب و چماق میزدند. بعد از کلاه قرمزیها نوبت به غواصها رسید. غواصها موجودات آبزی وحشتناکی شبیه به میمون بودند که بدنشان از فلس پوشیده شده بود و منتظر میماندند تا یک شخص بختبرگشته و از همهجا بیخبر از کنارشان عبور کند آنوقت با دستهای پردهدارشان گلوی رهگذر را میفشردند و به درون آب میکشیدند.
هیچیک از کلاسهای هری بهاندازهی کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه جذاب و دوستداشتنی نبودند. از همه بدتر کلاس معجونها بود. این روزها اسنیپ بسیار کینهجو شده بود و کسی نبود که علت آن را نداند.
ماجرای لولوخورخورهای که به شکل اسنیپ درآمد و بالباسهای مادربزرگ نویل ظاهر شد مثل توپ در تمام مدرسه صدا کرده بود. به نظر نمیرسید که این ماجرا برای اسنیپ خندهدار باشد. بهمحض شنیدن نام پروفسور لوپین آتش خشم در چشمانش شعلهور میشد و این روزها خیلی بیشتر از قبل به تهدید و تحقیر نویل میپرداخت.
هری دیگر تحمل کلاس دم کرده و خفهی پروفسور تریلانی را نداشت. اصلاً حوصله نداشت از راز و رمز شکلها و نشانههای کجومعوج سر درآورد. هر بار که چشم پروفسور تریلانی به هری میافتاد چشمهای درشتش پر از اشک میشد و هری سعی میکرد به او توجهی نشان ندهد. با این که بسیاری از شاگردان کلاس، پروفسور تریلانی را به سرحد پرستش دوست داشتند هری به او علاقهی چندانی نداشت. پروتی پتیل و لاوندر براون هر روز ظهر هنگام صرف ناهار به سراغ پروفسور تریلانی میرفتند و هر بار که از آن برج مطرود دم کرده بازمیگشتند چنان بادی به غبغب میانداختند که گویی از اخباری اطلاع دارند که دیگران از آنها بیخبرند. تازگیها هنگام صحبت کردن با هری باحالتی ملایم و دلسوزانه حرف میزدند انگار هری را در بستر مرگ تصور میکردند.
نظرات کاربران درباره کتاب هریپاتر و زندانی آزکابان