سالها قبل، نزد یکی از اساتیدم به مجموعهای از شیشههای قدیمی و بهجامانده از یکی از عکاسان عصر قاجار، «دوستمحمدخان معیرالممالک» برخوردم و این مواجهه، زمینهساز راهی شد که تا به اینجا تداوم یافته و ادامهی آن نیز پیش روست. ابتدا بهدنبال دستیابی به عکسهای دوستمحمدخان معیرالممالک با عکاسانی که در زمینهی تاریخ عکاسی ایران صاحبنظر بودند مشورت کردم، که حاصل این صحبتها بیاطلاعی یا آگاهیهایی بسیار کمرنگ بود که راه به جایی نمیبرد. درنتیجهی پیگیری بیشتر و تبادل نظر با چند نفر دیگر، که به دلایل دیگری با پیشینهی عکاسی ایران در ارتباط بودند، همگی بر این نکته توافق داشتند که جناب آقای دکتر مظفر بختیار، استاد ادبیات و صاحب کرسی حافظشناسی دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران، بیشترین و مفیدترین اطلاعات را در این زمینه دارند.
پس از ملاقات با ایشان و صحبت دربارهی موضوع تحقیقم، جناب آقای دکتر بختیار اظهار فرمودند که ایشان نیز علاقهمندند تا مطلبی در این زمینه گردآوری شود و درنهایتِ سخاوت علاوه بر عکسهایی که از دوستمحمدخان معیرالممالک در اختیار داشتند، اسناد و مدارک باارزشی دربارهی «دوستمحمدخان، عکاس» را نیز در اختیار بنده گذاردند، که بهحق باعث همواری بسیارِ راه برای من شد.
آقای دکتر بختیار که بهواسطهی نسبت فامیلی با خانوادهی معیرالممالک، که اکنون با نام خانوادگی معیری شناخته میشوند در ارتباط بودند،[۱] در جریان تقسیم و پراکندگی اسناد و اشیای باارزش تاریخی متعلق به این خانواده، بهدلیل علاقهی شخصیشان به حفظ اسناد و مدارک باارزش تاریخی، در حد ممکن در جمعآوری و نگهداری این اسناد و مدارک گرانبها بسیار کوشیدهاند.
بهدنبال یافتن اطلاعات دربارهی دوستمحمدخان معیرالممالک، بهعنوان یکی از عکاسان سرآغاز عکاسی در ایران، کمکم به جنبههایی بسیار جالب و متنوع از زندگی وی و دورهی قاجار وارد شدم، که برایم از پیش تعریفشده نبود. هر دری که به رویم باز میشد آخرین در نبود، بلکه خود فضایی جدید بود که میشد در آن به جستوجو پرداخت. درواقع، شناخت روحیهی وسیع، هنردوست و هنرمند دوستمحمدخان جستوجویی بسیار میطلبید. با تحقیق و مطالعه دربارهی زندگی دوستمحمدخان و بررسی عکسهایی که توسط وی عکاسی شده بود، با شخصیت بارز و نگاه هنرمندانهای مواجه شدم که با توجه به دورانی که در آن میزیسته و موقعیت عکس و عکاسی در ایران، منحصربهفرد بود.
وی خالق تصاویری بود که بهحق از ارزش ساختاری و بصری بسیار بالایی برخوردارند و با آثار هیچ کدام از عکاسانی که در آن دوران در ایران به عکاسی پرداختهاند قابل مقایسه نیستند. متأسفانه به این دلیل که وی بهواسطهی برخورداری از مرتبهی بالای اجتماعی تنها از روی تفنن عکاسی میکرده و بیشتر عکسهایش هم در مجموعهی خصوصی و خانوادگی وی نگهداری میشده، در تاریخ عکاسی ایران به حد کافی به جایگاه دوستمحمدخان معیرالممالک، بهعنوان یکی از برجستهترین عکاسان عهد قاجار، پرداخته نشده است. از آنجا که عکسهای دوستمحمدخان را تنها عدهای خاص از افراد فامیل و دوستان نزدیک وی میدیدند، عکسها از جنبهی نمایش عمومی و قرار گرفتن در مجموعهی عکاسخانهی کاخ گلستان، که بعدها مهمترین محل ارجاع برای دستیابی به پیشینهی عکاسی ایران شد، به دور مانده و وجه عکاسانهی دوستمحمدخان معیرالممالک با نگاه کاملاً متفاوت وی از دید تاریخنگاران عکاسی ایران بیش از آنچه که باید پوشیده ماند. نگاه ارزشمندی که تنها با جستوجوی مرور بر روی عکسهای وی بر بیننده آشکار میشود.
در بین اسنادی که از دورهی زندگی دوستمحمدخان در اختیار بنده قرار گرفت، نسخهای ارزشمند از سفرنامهی معیرالممالک به عتبات وجود داشت. هدف اولیهی من از مطالعهی این سفرنامه آشنایی بیشتر با وجوه و موقعیت اجتماعی و رفتار فردی معیرالممالک بود؛ اما در نگاهی دیگر، این سفرنامه سرشار از مواردی بود که نحوهی زندگی و شرایط اجتماعی مردم در حدود یکصدوچهل سال پیش را آشکار میکرد. از این رو، با مساعدت جناب آقای دکتر بختیار اقدام به بازخوانی و تصحیح سفرنامه نمودم.
متن کتاب حاضر حاصل تلاشی است که از تصحیح نسخهی عکسی دکتر مظفر بختیار از سفرنامهی معیرالممالک به کربلا صورت گرفته است. متأسفانه اطلاع دقیقی از اینکه اصل این سفرنامه در حال حاضر نزد چه کسی است در دست نیست. این سفر که در سال ۱۲۹۹ق. از تهران آغاز شد، چه در زمان خودش و چه پس از آن، گفتوگوها و نتایج بسیاری را بهدنبال داشت که از آن جمله میتوان به آغاز آشنایی دوستمحمدخان معیرالممالک با آدابورسوم و روش زندگی در فرنگ که تغییر دیدگاه کلی دوستمحمدخان به زندگی را بهدنبال داشت، تغییر چشمگیر دیدِ هنری و عکاسانهی دوستمحمدخان و بر باد رفتن بخش قابل توجهی از ثروت خانوادگی معیرالممالکها اشاره کرد.
متن این سفرنامه توسط میرزامحمدخان حشمتالممالک، برادر دوستمحمدخان که در این سفر همراه وی بوده، تحریر شده است. در جریان بازخوانی و بازنویسی سفرنامه، بنا به لزوم، تغییراتی در متن اصلی صورت گرفته است. لازم به ذکر است که این تغییرات که برای بهروز درآوردن نحوهی نگارش نویسنده و تصحیح بعضی اشتباهات کوچک صورت گرفته و عبارتاند از:
ساعتشماری
درمورد گاهشماری که در متن سفرنامه آمده، بهطور مثال با این جملات روبهروییم: «تا چهار از دسته گذشته بود»، یا «یک ساعت از دسته گذشته سوار شدیم». در این مورد، ذکر این نکته ضروری است که در قدیم گاهشمار دقیقی همانند چیزی که امروزه متداول است وجود نداشته. بهطور مثال، ذکر میشده: «[...] دو ساعت از روز برآمده...» و به واحدهای زمانی کوچکتر از یک ساعت چندان توجهی نمیشده است. همچنین، مبنا و صفر ساعتها، که اغلب هم از نوع جیبی بودند، دستهی کوک آنها محسوب میشده. البته دستهی ساعت در اغلب موارد با عدد دوازده آن مطابقت دارد، اما افراد در تنظیم زمان با دستهی ساعت یا عدد دوازده، اذان ظهر یا غروب آفتاب را مبنا قرار میدادهاند.
درمورد ساختار ساعتها هم ذکر این نکته چندان بیمورد نیست، که ساعتها از ساختار مکانیکی (کوکی) برخوردار بوده و معمولاً روزی یک بار کوک میشدهاند، که به ساعتهای ظهرکوک یا غروبکوک معروف بودند. البته ساعتهایی هم وجود داشتند که تنها هفتهای یک بار نیاز به کوک شدن داشتند و به ساعت هفتهکوک معروف بودهاند؛ اما بهطور کلی افراد تنها با اذان ظهر، یا با غروب آفتاب کوک ساعتشان را پر میکردهاند، چرا که این نوع ساعتها زمانی که پرکوک باشند کمی سریعتر کار میکنند و در آخر کوکشان کمی کندترند و حاصل این پرکوکی و کمکوکی بهطور میانگین زمان را در طول یک روز تنظیم و درست نگه میداشته است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 8.۲۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 356 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | کاتیا سلماسی |
ناشر | پندار تابان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۱۴ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |