از متن کتاب:
همه میگفتند دختر مشت قربان آمده. گوسفندی با دست و پای بسته که در حیاط افتاده بود بیتابی میکرد. صدايی از روی سکو میگفت:
_ اگر به خاطر منه نمیخواد گوسفند رو بکشی.
مشت قربان که حیوان بیچاره را در بغل داشت بدون راست کردن کمر، با نگاهی به چهرهی مضطرب دخترش گفت:
_ به روی چشم.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۱۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 144 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | سپیده حسن پور |
ناشر | نشر هامون نو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۰۶ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |