داشتم قورمه سبزی را روی ته دیگ نان برشته می ریختم و پرزهای چشایی و چشم ها و معده و بقیه ی جاهایم ذوق مرگ بودند و بیتاب این ترکیب فوق العاده!
یک دفعه مامان پرسید: «نمره ی دیکته ی دیروزت چند شد؟»
با شنیدن این حرف یاد آیدا افتادم و بقایای قورمه سبزی، توی دهانم مثل هویج پخته بی مزه شد. آنقدر درگیر گم شدن و پیدا شدن خودم شده بودم که آیدا کاملاً از خاطرم رفته بود. آرام جواب دادم: «بیست!»
بعد هم برای اولینبار سهمیه ی ته دیگم را به خواهر کوچکم بخشیدم. هنوز هم یادم هست که چقدر تعجب کرد! جوری نگاهم میکرد که اگر روی سرم دو تا شاخ درآورده بودم؛ آنقدر با تعجب نگاه نمی کرد؛ تهدیگخورها می دانند که از چه حرف می زنم.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 788.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 101 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | فیروزه کاویان |
ناشر | چوک |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |