سه روز در جمهوری دموکراتیک آلمان وقت داشتیم و بعد از آن مارگاریتا ناگزیر بود همراه پدرش به کوبا پرواز کند.
مارگاریتا در ته دل فکر بازگشت به جزیره را خوش نمیداشت. به پیشنهادی که پدرش به ما کرده بود بدبین بود، بهخصوص ازاینرو که این امر در آخرین مرحله به تأیید مانوئل پینیهئیرو بستگی داشت. مسئول جاسوسی کوبا درمورد آمریکا با سیئنفوئگوس رابطهی نزدیکی داشت که در ازخودگذشتگی کامل برای آرمان فیدل آغاز شده بود و تحکیم پذیرفته بود. آیا برای بارباروخا بینهایت آسان نبود که برایم پروندهای تشکیل دهد که در آن مشکوک به نظر برسم؟
ولی همهچیز فقط به موضوع اعتماد مربوط نمیشد. مارگاریتا از محاصرهای هم که کوبا را جدا میکرد بیم داشت، و برای فراوانی مادّی نسبی آلمان شرقی ارزش قائل بود. وضع ممتاز خانوادهاش در جزیره مانع از این نمیشد که در درازمدت زندگی در آنجا متزلزل، دشوار، و مملو از فداکاریها شود. بهرهمندی از سادهترین چیزها -- مانند آب آشامیدنی، نان، یا غذایی در رستوران -- بهقدری دشوار به نظر میرسید که مردم را تلخ و سرخورده میکرد. به تمام این دلیلها، مارگاریتا میل نداشت به هاوانا برود.
من چرا. من از شش ماه پیش در آلمان شرقی بودم و حدس میزدم این نظام همانی نیست که مناسب کشور من باشد. در خلال تماسهایم با جوانان آلمانی، پی برده بودم که این سوسیالیسم واقعی بههیچوجه روبهراه نیست. تکنولوژی غرب از تکنولوژی آنجا پیشی گرفته بود، و این، از لحاظ نظریهی مارکسیستی درمورد توسعهی نیروهای تولید، تضاد توضیحناپذیری را در خود داشت؛ سطح زندگی از سطح زندگی هر ملت اروپای غربی پایینتر بود؛ فقدان دموکراسی و ممنوعیت خروج از کشور، پیشاز بازنشستهشدن، مردم را نگران میکرد. در فضای تیرهوتار لایپزیگِ آن روزگار، چیزی بود که محرومیت در حال زایش شهروندان را پیش چشم میگذاشت. درعوض، کوبا با انقلاب تودهای جوانش برای من نمایشگر واپسین امید -- امکان کمونیست ماندن بهنحو شرافتمندانه -- به شمار میرفت.
اما مارگاریتا نمیخواست به دیارش برگردد، و این احساسی بود که او جرئت نمیکرد به پدرش ابراز کند. این را هنگامی به من گفت که در هتل خیلی شیکِ اونتِر دِن لیندِن، در مرکز برلین شرقی، در یکی از سوئیتهایی غذا میخوردیم که در آن، همراه سفیر، آخرین روزهایمان را در اروپا در کنار هم میگذراندیم. مارگاریتا نهتنها از بازگشت به کوبا سر بازمیزد، بلکه نمیخواست از من هم جدا شود، چون میدانست تنها گزینهی ما هاواناست. ما در بنبستی قرار داشتیم.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 532 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۴۴:۰۰ |
نویسنده | روبرتو آمپوئرو |
مترجم | قاسم صنعوی |
ناشر | لنا |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Quandnousetions revolutionnaires |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۲/۱۹ |
قیمت ارزی | 13 دلار |
قیمت چاپی | 565,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |