لوئیزا می آلکوت، نویسندهای که دلها را تسخیر کرد
لوئیزا می آلکوت، نویسندهی برجستهی آمریکایی، در 29 نوامبر 1832 در ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمد. او بیشتر به خاطر رمانهایش برای نوجوانان و زنان شناخته میشود، به ویژه اثر مشهورش زنان کوچک (1868) که از جمله آثار کلاسیک ادبیات آمریکایی به شمار میرود. این کتاب چنان مورد توجه قرار گرفت که الکات ادامههایی هم برای آن نوشت: همسران خوب (1869)، مردان کوچک (1871) و پسران جو (1886). آلکوت علاوه بر نویسندگی، فعال اجتماعی و فمینیست بود و از حقوق زنان و آزادیهای فردی دفاع میکرد. آلکوت در طول زندگیاش بیش از 30 کتاب منتشر کرد. او همچنین در دوران جنگ داخلی آمریکا به عنوان پرستار در بیمارستانها خدمت کرد و تجربیاتش در این دوره تأثیر زیادی بر نوشتن داستانها و شخصیتهایش داشت. زندگی آلکوت با مبارزات فراوان، از مشکلات مالی تا چالشهای اجتماعی، همراه بود، اما او همواره از نوشتن به عنوان ابزاری برای بیان آرمانها و دیدگاههایش استفاده کرد. آثار او تا امروز همچنان الهامبخش نسلهای مختلف خوانندگان در سراسر جهان هستند.
داستانی از عشق، امید و رشد
کتاب «زنان کوچک» یک شاهکار ادبی، اثری فراموش نشدنی و نمونهای کمنظیر از آثار مکتب رمانتیسیسم است که داستان زندگی چهار خواهر را در دوران جنگ داخلی آمریکا روایت میکند. این رمان کلاسیک، با تمرکز بر شخصیتهای برجستهای چون مگ، جو، بث و ایمی، نه تنها سرگذشت این دختران جوان را بیان میکند، بلکه موضوعاتی چون خانواده، استقلال، امید، آرزوها و چالشهای زندگی را با لحنی صادقانه و عمیق مورد بررسی قرار میدهد. زنان کوچک به خواننده یادآوری میکند که زندگی، حتی در سختترین شرایط، میتواند سرشار از عشق، حمایت و فرصتهای جدید باشد. آلکوت با ظرافت هر یک از شخصیتها را به دنیای خاص خود وارد میکند و در دل هر داستان، پیامهای اخلاقی و انسانی ارزشمندی نهفته است. این رمان به معنای واقعی کلمه یک هدیه از گذشته است که همچنان در دل خوانندگان امروز هم زنده و پررنگ باقی میماند.
بخشی از کتاب «زنان کوچک»
«اگر کسی از ایمی میپرسید که بزرگترین غمش در این عالم چیست؟ بیدرنگ پاسخ میداد: «دماغم.» وقتی ایمی نوزاد بود، جو تصادفاً او را در زغالدان انداخته بود و ایمی اصرار داشت که در اثر همین اتفاق دماغش برای همیشه از شکل افتاده است. دماغ ایمی نه مثل دماغ پتری بیچاره گنده بود و نه سرخ، بلکه تقریباً پَخ بود، طوری که حتی تمام پرسهای دنیا هم نمیتوانستند نوک دماغ او را مثل دماغ اشرافزادهها کنند. البته هیچکس اهمیتی به دماغ او نمیداد، غیر از خودش؛ و دماغش هم داشت تا آنجا که ممکن بود بزرگ میشد، اما ایمی از ته دل آرزو میکرد که کاش دماغ زیبای یونانی داشت و برای دلداری خودش در همهی ورقههای دفترش، انواع و اقسام دماغها را نقاشی میکرد.»
کتاب صوتی «زنان کوچک»
نشر صوتی آوانامه با همکاری «انتشارات علمی و فرهنگی» کتاب صوتی «زنان کوچک» اثر «لوئیزا می آلکوت» را با ترجمهی «شهیندخت رئیسزاده (فرزانه)» و اجرای «مریم پاکذات» و «آرمان سلطانزاده» تهیه و تولید کرده است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 752.۰۸ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۳:۱۵:۰۰ |
نویسنده | لوئیزا می آلکوت |
مترجم | شهین دخت رئیس زاده فرزانه |
راوی | آرمان سلطان زاده |
راوی دوم | مریم پاکذات |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۱/۲۹ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |