دوستى تعريف میکرد که نيمه شبى در محله اى غريب با کوچه هاى تنگ، به گوشه سپر اتومبيل پارک شده اى زدم و به عنوان يک امر عادى و انسانى، شماره ام را ضمن عذرخواهى روى شيشه آن ماشين گذاشتم. از تعريف الباقى ماجرا میگذرم فقط اين دوست گرامى از دست مزاحمت هاى مکرر آن صاحب اتومبيل چنان خسته شده بود که در نهايت معادل نقاشى نيمى از اتومبيل آن شخص را (که يادگار چند سال رانندگی اش بود!) داده و خلاص شده بود!
جداى از ورود به بحث قضاوتِ چنين اتفاقى، بارها از زبان بسيارى شنيده ام (و ديده ام) که در جامعه ما تاوانِ راستگويى و صداقت بيشتر از دروغگويى و دورويى است. يعنى خيلی ها با ديدن و يا تجربه کردن مواردى از اين دست که صداقت و راستگويى موجب عوارضى برايشان شده و کسانى از اين رفتارِ انسانى آنها سوءاستفاده هاى عجيبى کرده اند، آنها را به سوى همرنگى با جماعت! و دروغ مصلحت آميز سوق داده است. تکرار عبارت «گليم خود را از آب کشيدن» و «شهرِ دزدان با دزديدنِ عصا از نابينا» آدم را به فکر وا میدارد که آيا واقعاً اين تعايبر منصفانه هست و بايد در اين احوال از راستى دور شد تا ضربه بيشتر و ناجوانمردانه اى نخوريم؟ آيا ما در قبال کسى که با صداقت و راستگويى، فرصتى به ما داده که امکان سوءاستفاده در آن وجود دارد، رعايت انصاف و عدالت را کرده ايم؟
در حقيقت تا آنجا که فقط صحبتِ انسانيت است تمامى ما بهترين جملات اخلاقى را آماده داريم و از کردار نيک سخن میگوئيم اما وقتى پاى عمل به ميان می آيد آيا از منافع شخصى میگذريم؟ آيا حاضريم تاوان بدهيم اما روح خود را به ناراستى و ريا آلوده نکنيم؟ آيا در عمقِ جان خويش کسى را که با فرصت و منعفت طلبى، دورويى و زير پا گذاشتن صفات انسانى به موفقيت هاى شغلى و مالى رسيده است تحسين میکنيم يا تقبيح؟
گاهى لازم است صادقانه با خويش سخن بگوئيم و از خود بپرسيم که براى کرامت انسانى، تا کجا حاضريم پاىِ صفاتِ ارزشمند بايستيم و منافع خود را بر اين کرامت ارجح ندانيم؟ تا چه زمان حاضريم لااقل براى کژی ها هورا نکشيم و در صورت لزوم پاىِ شعارهاى گل درشتِ اخلاقى بايستيم! پاسخ صادقانه هر کس ارزشمند است و قابل تأمل!
نويسنده آشناى امروز، با همان تسلط به بيان قصه در خانواده هاى سنتى، شرح محله هاى نسبتاً قديمى و روابط افراد در اين جوامع، شخصيت هاى چند خانواده را به شکلى موازى ترسيم میکند. او از رفاقت و آشنايى در گذشته شروع کرده و به امروز که شاهد پيامدهاى اتفاقات قديم است می رسد. قصه اش همراه با راز و تعليق است که در دنياى امروزى به حضور شخصيت هاى علمى و برجسته کشور هم میرسد و با ايجاد ارتباط با همان شخصيت هاى قديمى، معماگونه بودنِ قصه را چاشنى روابط لطيف و عاشقانه میسازد.
او در قصه اش همين سؤال امروز ما را مطرح میکند که آدم ها تا کجا حاضرند پاى تعاريف انسانى بايستند و با قبول صداقت و راستى از طمع، دورويى و حس کينه که در بالا صحبت کرديم دورى نمايند.
میدانم با آثار و سبک قصه گوی اش آشنائيد و آن را میپسنديد. پس دعوت تان میکنم به مهمانى امروز با «آينه دلان» که حتماً مورد تأئيد مخاطبان خواهد بود.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 4.۳۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 797 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۶:۳۴:۰۰ |
نویسنده | پروانه شفاعی |
ناشر | شادان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۱/۰۲ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
قیمت چاپی | 540,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |