0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  کتاب‌فروشی خانه به خانه نشر موسسه انتشارات فلسفه

کتاب صوتی کتاب‌فروشی خانه به خانه نشر موسسه انتشارات فلسفه

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره کتاب‌فروشی خانه به خانه

کارل گلهف پیرمردی ۷۲ ساله است که بعد از ظهرها پس از تعطیلی کتاب فروشی کوچه‌های زیبای شهر را با پای پیاده طی می‌کند و کتاب‌های سفارشی مشتریان وفادارش را به دستشان می‌رساند آن‌ها به نوعی دوستان کارل و مهمترین عامل ارتباطش با دنیای بیرون به شمار می‌روند یک روز عصر دختر بچه‌ی ریز نقش نه ساله‌ای به نام شاشا سر راهش سبز می‌شود و علی‌رغم مخالفت‌های، کارل اصرار دارد که همراهی‌اش کند. در این میان مسائل غیرمنتظره‌ای اتفاق می‌افتد و امکان دارد که کارل شغلش را از دست بدهد. آیا کارل و شاشا می‌توانند او را به زندگی سابقش بازگردانند و لذت مطالعه را در میان ساکنین این شهر اروپایی کوچک زنده نگه دارند؟


بخشی از کتاب

از قدیم گفته‌اند که کتاب‌ها خواننده‌هایشان را پیدا می‌کنند، منتها گاهی لازم است که کسی راه را نشانشان دهد. گواه زنده‌ی این ادعا را می‌شد در یکی از کتاب‌فروشی‌های جنوب آلمان به نام «سیتی گِیت» (به معنی دروازه‌ی شهر) پیدا کرد. باید اعتراف کرد که انتخاب چنین اسمی عجیب بود، چون دروازه‌ی واقعی شهر یا حداقل بقایایش که حتی محلی‌ها هم اغلب آن را با یک اثر هنری آوانگارد اشتباه می‌گرفتند، درست سه خیابان آن‌طرف‌تر بود.

کتاب‌فروشی سیتی گِیت بسیار قدیمی بود و در گذشته و در مقاطع تاریخی مختلف، بارها‌و‌بارها بازسازی شده و توسعه پیدا کرده بود. معماری‌اش تلفیقی بود از تزئینات و گچ‌بری‌های پُرزرق‌و‌برق در کنار زوایایی قائم و ساده. هم‌نشینیِ باشکوه کهنه و نو، پرطمطراق و بی‌پیرایه‌... و این الگو از نمای بیرونی تا فضای داخل ادامه می‌یافت. قفسه‌های پلاستیکی قرمزِ مخصوص سی‌دی و دی‌وی‌دی، کنار قفسه‌های فلزی مات و مجلات مانگا بودند؛ خود این مجلات هم کنار کره‌ها‌ی جغرافی قرار داشتند که داخل محفظه‌های شیشه‌ای براق یا روی قفسه‌‌ها‌ی شیک چوبی در معرض نمایش گذاشته شده بود. مشتریان می‌توانستند بازی‌های تخته‌ای، لوازم‌التحریر، چای و حتی شکلات را که جدیداً به اقلام کتاب‌فروشی اضافه شده بود، در آنجا پیدا کنند. پیشخوان بسیار بزرگ و سنگین و تیره‌ای‌ هم بر فضای تودرتوی اتاق اشراف داشت که در بین کارمندان به محراب معروف بود. به آثار دوره‌ی باروک شباهت داشت؛ حکاکی‌های جلویش، صحنه‌ای از یک منطقه‌ی روستایی را به تصویر می‌کشید که در آن عده‌ای شکارچی، سوار بر اسب‌هایی باشکوه و به موازات دسته‌ای از سگ‌های قوی و باریک‌اندام، در پی گله‌ی گرازهای وحشی می‌تاختند.

اواخر یک روز تابستانی، کسی داشت در کتاب‌فروشی سؤالی را می‌پرسید که هدف نهایی هر کتاب‌فروشی است: «می‌شه یک کتاب خوب معرفی کنی؟». فرد سؤال‌کننده، اُرسِل شِیفر، دقیقاً می‌دانست که یک کتاب خوب چه ویژگی‌هایی داشت. اولاً، باید آن‌قدر گیرا بود که حتی داخل تختخواب هم می‌خواندش و تا زمانی که پلک‌هایش از شدت خستگی روی هم نیفتاده، از خواندنش دست نمی‌کشید. دوم، باید حداقل سه یا ترجیحاً چهار لحظه‌ی احساسی ـ عاطفی داشت طوری که او را به گریه می‌انداخت. سوم، تعداد صفحه‌‌هایش نباید کمتر از سیصد و بیشتر از سیصد‌و‌هشتاد بود، و چهارم اینکه جلد کتاب هیچ‌وقت نباید سبز می‌بود. از چندین تجربه‌ی تلخ آموخته بود که کتاب‌هایی که جلد سبز داشتند قابل‌اعتماد نبودند.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
472.۹۸ کیلوبایت
مدت زمان
۰۲:۴۲:۱۳
نویسندهکارستن هن
مترجمراضیه سرحدی
راویاکبر یاری
ناشرموسسه انتشارات فلسفه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۳/۰۷/۳۰
قیمت ارزی
3 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۴۷۲.۹۸ کیلوبایت
۰۲:۴۲:۱۳

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
آرامش‌بخش 🌱 (1)
5
100 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
5 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
حال‌خوب‌کن ✨
انگیزه‌بخش 🚀
آرامش‌بخش 🌱
اجرای روان 🎙️
سرگرم‌کننده 🧩
تلخ ☕️
پربار 🌳
گیرا 🧲
آموزنده 🦉

خوانش یکم کند بود برام ولی رو دور ۱,۵ اوکی شد احساسو خوب منتقل کردن. ولی متن کتاب... یه عالمه برداشت می‌شه داشت... . . . پیرمرد کتاب فروشی که تو روزای پایانی عمرش با یه دختر بچه یا در حقیقت یه فرشته‌ی راهنما آشنا میشه و اون فرشته کمکش می‌کنه از پستی و بلندی‌های مرگ رد بشه و در آخر وقتی پیرمرد به تاریک‌ترین قسمت مسیر می‌سه، فرشته‌هایی همراهیش می‌کنن 🥲 کتاب فوق العاده قشنگ بود. #کتاب_محبوب _من

3

میتونست خیلی کتاب گیرا تری باشه.. گوینده مابین کلمات مکث های طولانی داره و سعی داره بطوری غیر طبیعی کلمات رو شمرده ادا کنه. همین باعث میشد ذهن من مدام خواب بره و ناچارا هی داستانو برگردونم عقب دوباره با دقت گوش کنم. زدن داستان روی دور تند هم فایده چندانی نداره و از دلنشینی اون کم میکنه.

4

کتاب خیلی دلنشینی بود ولی گوینده ضعیف عمل کرده؛ آدم حس میکنه یه ربات داره کتابو میخونه که با توجه به این که همین حالا هم ربات‌هایی برای این کار طراحی شده‌ن دلیلی نداره یه آدم واقعی مثل یه ربات کتاب بخونه!

5
حال‌خوب‌کن ✨
آرامش‌بخش 🌱
اجرای روان 🎙️

کتاب خیلییی شیرین و دلنشینی بود🥰❤️ و صدای گوینده دلنشین تر🤍

5
اجرای روان 🎙️
سرگرم‌کننده 🧩
آرامش‌بخش 🌱

بسیار گیرا بود

4.5
(6)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
50,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
کتاب‌فروشی خانه به خانه
کارستن هن
موسسه انتشارات فلسفه
4.5
(6)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
50,000
تومان