0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
مردم نیامده‌اند

معرفی، خرید و دانلود کتاب مردم نیامده‌اند

سفرنامه‌ی خراسان میرزا مهدی بدایع‌نگار (لاهوتی)
درباره مردم نیامده‌اند

الحمدللّه رب العالمین که خداوند عمری به من داده است که باز به زیارت مشهد مقدس رضوی مشرّف می‌شوم. این سفر سوم است. یک سفر با مرحومه والده‌ام مشرّف شدم؛ پنج سال از عمرم گذشته بود. یک سفر هم در سال هزار و سیصد و هفت، ماه شوال مشرّف شدم و ماه شوال دیگر به تهران مراجعت کردم. امروز که سه‌شنبه هجدهم شهر ربیع‌الثانی ۱۳۲۶ و اول جوزاست از تهران به حضرت عبدالعظیم حرکت کردم. خیلی اندوهناک بودم، زیرا که دفعه‌ی سابق با اثاث و عیال و اولاد بودم، امروز خداوند مرا تنها نموده، زیرا که عیال در کاظمین در سنه‌ی هزار و سیصد و نوزده فوت گردید و یک دختر در طفولیت فوت شد، یک دختر در سال هشت [در] کربلا فوت شد، یک دختر سال بیست و یک از عمرش در ماه ذی‌الحجه‌ی هزار و سیصد و بیست و چهار فوت شد که کمر من از فوت او شکست، یک دخترِ سه‌ساله از او باقی است که از دو چشمم بیش‌تر او را دوست می‌دارم. او را بوسیده با پدرش میرزا ابوالقاسم‌خان صفوهالملک که داماد من و پدر او و خاله‌زاده است وداع کرده، شش ساعت به غروب مانده با ماشین به شاهزاده عبدالعظیم آمده تنهاو بی‌کس، خیلی اثر کرده است فوت عیال و اولاد.

صبح جمعه از حضرت عبدالعظیم با گاریِ تجارتی سمت مشهد حرکت کرده، جناب عضدالملک و معتمدالتولیه آمدند ما را راه انداختند. جناب مستطاب حاج شیخ عباسعلی واعظ قزوینی که از ابرار و اخیار است با نواب شاهزاده حسینعلی‌میرزا هم‌سفر و هم‌گاری آمدیم ظهر به خاتون‌آباد چهارفرسخی دو ساعت ماندیم، سه ساعت به غروب راه افتادیم، مغرب به شریف‌آباد آمدیم، دو فرسخ بود تا خاتون‌آباد. در بین راه خیلی نهر آب بود که پیاده شدیم و گاری به طور سخت آمد. عصر هم باد و باران قدری گرفت، همه بیابان سبز و خرم و باصفاست الّا دل من که از فوت اولاد مُرده است. میان خاتون‌آباد و شریف‌آباد، ده آلوک و قهوه‌خانه است؛ با وجودی که راه‌ها را ساخته‌اند و به حساب راه‌ها گاری و درشکه است، باز همه‌جا مغشوش است. شب را در شریف‌آباد ماندیم، بسیار سرد و خوب بود.

شنبه، بیست و دوم شهر ربیع‌الثانی هزار و سیصد و بیست و شش هجری

صبح تا دو ساعت از آفتاب بالا آمده منتظر شدیم صاحب گاری بیاید، نیامد. راه افتادیم نیم‌فرسنگ که رفتیم از عقب آمد، دو نفر باز سرنشین آورده بود. در گاری دوازده نفر شدیم؛ خیلی اوقات‌مان تلخ شد، چون جا تنگ بود.

-از متن کتاب-

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
776.۰۰ بایت
تعداد صفحات
133 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۲۶:۰۰
نویسندهفرشید گندم‌کار
ناشرنشر چشمه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۱۱/۰۸
قیمت ارزی
2 دلار
قیمت چاپی
115,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۷۷۶.۰۰ بایت
۱۳۳ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
0
(بدون نظر)
57,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مردم نیامده‌اند
مردم نیامده‌اند
سفرنامه‌ی خراسان میرزا مهدی بدایع‌نگار (لاهوتی)
نشر چشمه
0
(بدون نظر)
57,500
تومان