آرزو می کنم کاش بی احساس بودم. یک تکه یخ. سایه سنگین سفر افتاده روی در و دیوار خانه. اتاق امیرحسین جای سوزن انداختن نیست. فکر و ذکرمان شده وسیله ای از قلم نیفتد. از یک ماه پیش، معصومه مثل مورچۀ دانه کش هرچه یادش آمده آورده گذاشته گوشه اتاق. بچه در غربت اسیر و ابیر نشود.
دره سیر نیست سر ماشین را کج کنی، نیم ساعته برسی شهر و شیرمرغ تا جان آدمیزاد در دسترست باشد. آن ینگه دنیاست. جایی که عرب نی می اندازد. برای من و مادرش که هنوز آن طرفتر. هرچه هم پول بریزی به شکم همراه اول و بسته اینترنتی بخری و شب به شب یک ساعت تصویری صحبت کنی باز برای مادرش، بچه نمی شود. دفعه اول که رفت بهش گفتم: «از این بسته های نامحدود بخر، غمت به پولش نباشه، فقط آب توی دل مادرت تکون نخوره که بچه ام ال شد و بِل!»
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 5.۴۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 141 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۲:۰۰ |
نویسنده | محمدعلی جعفری |
ناشر | روایت فتح |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
قیمت چاپی | 85,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |