«چندان تعجبآور نیست که مفاهیم «پیشرفت»، «بهبود وضع جامعه» و آنچه نویسندهای فراموششده با افکاری رادیکال در دههٔ ۱۷۹۰ «بهبود وضع بشر» نامید مفاهیم اصلی روشنگری باشند. چهار تن از شش شخصیت بنیانگذار فلسفهٔ روشنگریـــدِکارت، هابز، اسپینوزا و بِیل (۱۷۰۶-۱۶۴۷) ـــمعتقد بودند که نظر بیشتر مردم دربارهٔ بنیادیترین مسائل کاملا اشتباه است و همینکه بتوانیم نگرش مردم به جهان و ساختار واقعیت را اصلاح کنیم، بهبود چشمگیری در زندگی بشر ایجاد میشود. زیرا در نتیجهٔ چنین رویکردی، جامعه امنتر و باثباتتر (دغدغهٔ اصلی هابز)، روادارتر (دغدغهٔ اصلی بیل) و برخورد مردم با بلایا و بیماریها (از اهداف دکارت) منطقیتر میشود؛ از طرفی جامعهای آزادتر خواهیم داشت و پذیرش دگراندیشان آسانتر میشود.
هر چهار نفرِ این بانیان فلسفی در پدیدآمدن این گرایش «انقلابی» در مدرنیتهٔ غرب سهم عمدهای داشتند درنتیجه در شکلگیری شیوهای کاملا جدید برای نگریستن به جهانـــکه به لطف آنها و تغییرات فراگیرتر فرهنگی آغاز شد ـــنقش بسزایی ایفا کردند. اما اسپینوزا با رویکرد تکجوهریاشـــ یعنی باور به اینکه جسم و روح، یعنی ماده و ذهن، جوهرهایی مجزا نیستند، بلکه جوهری یگانهاند که از جنبههای متفاوت دیده میشودـــاین گرایش «انقلابی» را از دیدگاه متافیزیک، سیاست و «سعادت انسانی» بسیار بیشتر از دکارت، هابز یا بیل گسترش داد. طبق اصول اسپینوزا جامعه دربرابر دخالت قدرتهای مذهبی، خودکامگی، جرگهسالاران قدرتمند و دیکتاتوری مقاومتر، دموکراتیکتر، آزاداندیشتر و برابریخواهتر میشود. از این رو، اسپینوزا بیش از دیگران میان فلسفه و الهیات تضاد قائل میشود که همین ویژگی او را اصلیترین شخصیت روشنگری رادیکال میکند.
با وجود این، روشهایی که این اندیشمندان برای اصلاح شیوهٔ اندیشیدن و نگریستن به جهان مطرح کردند، فقط امکان نظری بهبود را فراهم میکرد تا امکان عملی آن را؛ از طرفی، هم هابز و هم بیل همچنان به انسان و سرشت او بدبین بودند. بااینهمه، در اواخر قرن هجدهم تغییر چشمگیری رخ داد. به نظر میرسید که چنین انقلابی در تفکر و شرایط دیگر فقـط امکانی نظـری نبود، بلکه امری واقعی بود. ریچارد پرایس (۱۷۹۱-۱۷۲۳)، نمایندهٔ برجستهٔ تفکر رادیکال در انگلستـان گفته است: «جهان همواره و بهتدریج در حال بهبود بوده است. نور [آگاهی] و دانش مدام پیشروی کردهاند و زندگی کنونی بشر در قیاس با گذشته، همانند قیاس جوانی در آستانهٔ مردانگی با یک نوزاد است. سرشت اوضاع طوری است که این پیشرفت باید ادامه یابد.» دوست صمیمیاش، جوزف پریستلی (۱۸۰۴-۱۷۳۳) که مشهورترین شاگردش بود، و مری وُلستونکرافت (۱۷۹۷-۱۷۵۹)، نظریهپرداز فمینیسم، نیز معتقد بودند خداوند برای بهبود تدریجی جهان برنامهای دارد، اما نه ازطریق اقدام مستقیم الهی یا وقایع معجزهآسا، بلکه ازطریق فرایندهای عادی طبیعت و جامعه.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 422.۲۱ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۷:۳۰:۲۲ |
نویسنده | جاناتان ایزرائیل |
مترجم | مزدا موحد |
راوی | فروغ حداد |
ناشر | توسعه محتوای لحن دیگر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۲۴ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |