در مطالعه شم زبانی، تضادی بنیادی در دستور زبان وجود دارد که باید مورد بحث قرار گیرد. از یک سو، لازم است که ما پیام را به روشنترین شکل ممکن انتقال دهیم؛ و از سوی دیگر، آن پیام باید مؤثرترین شکل ممکن را داشته باشد. این دو نیروی مخالف، یعنی تقابل و تأثیر، نیروی محرکهی دستهای از پدیدهها هستند که همواره در زبان حاضرند. برای مثال، شماری از فرآیندهای واجی از قبیل همگونی صوتی و مکانی باعث میشوند که سخن راحتتر بیان شود در حالی که فرآیندهایی از قبیل ناهمگونی تقابلها را شفافتر میسازند.
این تضاد در بیشتر پیشینههای پژوهشی زبانشناختی متداول است. نظریهی بهینگی (پرینس و اسمولنسکی ۱۹۹۳)، با استفاده از دو طبقه از محدودیتهای موجود در دستور زبان، روی این دوگانگی دست گذاشته است: محدودیتهای پایبندی تضمین میکند که معانی متقابلِ کلام، از اصل تأثیربخشی متأثر نگردد و از میان نرود، در حالی که محدودیتهای بانشانی بر نیاز به تأثیربخشی پافشاری دارد. در قلمرو چنین الگویی، دستور زبانی که تمام محدودیتهای پایبندیش در مرتبهای بالاتر از محدودیتهای بانشانی قرار گیرد، به ایجاد زبانی میانجامد که در منتهای تقابل قرار دارد. زبانی با این مشخصه از کاربرد بسیار محدودی بهرهمند است، اما در دستوری که محدودیتهای بانشانیاش در مرتبهای بالاتر از محدودیتهای پایبندی است، به ایجاد زبانی میانجامد که نهایت تأثیربخشی را دارد هرچند بخش اعظمی از تقابلهایش حذف و عملاً دارای ظرفیت لازم برای انتقال معنا نباشد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 2.۹۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 190 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۲۰:۰۰ |
نویسنده | دانیل صدیقی |
مترجم | جلال رحیمیان |
ناشر | انتشارات دانشگاه شیراز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Syntax within the word : economy, allomorphy, and argument،۲۰۰۹: selection in distributed morphology |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۱۶ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |