درباره نمایش صوتی پادشاه گل ها:
- خط داستانی:
نویسنده ای به طرز فجیعی توسط همسرش به قتل رسیده است. این زن پس از به قتل رساندن شوهرش خانه را آتش زده و سپس خودسوزی کرده. از این حادثه دفترچه ای نیم سوخته پیدا شده که حاوی آخرین نوشته های نویسنده ی مقتول است. کارگاه و کارمندی به منظور بررسی این پرونده ی قتل مشغول خواندن و روایت این نوشته ها می شوند. تا اینکه...
ژانر: وحشت، جنایی، فانتزی
- موضوع نمایش:
این نمایش با نگاهی فلسفی به مفهوم فاشیسم می پردازد. موقعیت جغرافیایی و موقعیت زمانی نمایش نامشخص است. از سنبل های مهمی که نویسنده برای تشریح این نگاه استفاده کرده سنبل های داستان پینوکیو و شازده کوچولو است که نویسنده در طول نمایش آن ها را به کلی تغییر داده است.
- یادداشت نویسنده:
بهطور کلی ایدۀ اصلی این نمایش بیان حقیقتی مشترک در فضای اجتماعی و شخصی انسان از طفولیت تا بزرگسالی است، این حقیقت که انسان همیشه در جستوجوی کمال است. بدون شک مفهوم کمال با خود نظام ارزشی خاصی دارد ولی هنگامی که فرد برای رسیدن به این کمال گام برمیدارد این نظام ارزشی کمکم متحول میشود، بهطوری که ممکن است دیگر از هیچ رو به اصل خود شبیه نباشد. هدف این نمایشنامه بیان این سیر تحول در جایگاههای مختلف است.
- کاراکترهای نمایش:
کاراکتر های حاضر: کارگاه، کارمند، نویسنده، پیرمرد، پری مو آبی(پری داستان پینوکیو)، بنفشه، گل زیبا، شکوفه، خار، کودک ۱، کودک ۲، مادر پری، مادر کودک ۱
کاراکترهای غایب: فرانتس کافکا، ماکس برود، غلام، قاضی القضات شهر قصه ها، پدر ژپتو، گربه نره، روباه مکار، هیتلر، همسر کاراگاه، کارگر، همسر کارگر، زوج عاشق، زمین
- بخش هایی از کتاب:
من نویسندهی یک داستان کودکانهام.
اگه توی دنیا یه مذهب به نام مذهب عصبانیها وجود داشت و همۀ عصبانیها رو با هم متحد میکرد، دیگه صلح کل دنیا رو در برمیگرفت.
کاراگاه: اگه سیستم فاشیست از آب دراومد چی؟
کارمند: اونوقت با همین سیستم میجنگیم.
پینوکیو! کجا میری؟ میری به شهر قصه ها؟
قاضیالقضات شهر قصهها! دیگه مثبتتر از این نمیتونم فضای شهرقصه ها رو توصیف کنم. امیدوارم دستور ندی قصهام رو بسوزونند.
کاراگاه: اگه کلا این جنگ اشتباه بود چی؟
کارمند: گفتم گزینۀ دیگهای ندارم.
من رو بسوزون تا گرم بشی.
من یک کاراگاهم. اسمم هم مهم نیست.
تو فرانتس کافکا رو نمیشناسی؟
مهم اینه که به هم وابستهایم. اینطوری شاید همدیگه رو بکشیم ولی زندگی مشترکمون ادامه داره. تا وقتی یکیمون بمیره یا به قتل برسه.
قاضیالقضات شهر قصهها بهم گفت در مورد زمین بد حرف زدی و نباید هیچ وقت بگی که از زمین جوابی نیومد زیرا زمین همیشه به ما جواب میده. این به خاطر شعور کم ماست که خیلی وقتا ما متوجه جواب زمین نمیشیم.
عشق حساب دودوتا چهارتا نیست که وقتی مصرفش بکنی تموم بشه. هر چی بیشتر عشق بورزی باز عاشقتر میشی.
معمولاً خشونتهایی که پشتشون چیزی مثل ایدئولوژی هست بهصورت یک وظیفه جلوه میکنند، نه گناه. و این یعنی خشونتی باورنکردنی.
قرار نیست زن یا مرد هرزه دزد هم باشند. آدمهای هرزه نه قاتلند نه دزد. اونها فقط هرزهاند. آدمهای دزد هم دلیلی نداره هرزه باشند.
- نکات دیگر:
۱. با هندزفری یا هدفن بشنوید.
۲. شنیدن این نمایش برای افراد زیر ۱۷ سال توصیه نمیشود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 105.۹۰ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۱:۵۲:۵۸ |
نویسنده | پویا صالحی |
راوی | بابک بهروزی |
راوی دوم | پانته آ یزدی |
راوی سوم | علی اصغر قره خانی |
راوی چهارم | سپیده مالمیر |
راوی پنجم | سورنا طاهری |
ناشر | استودیو نوار |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۶/۲۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بسیار خلاقانه و پر ایده های ناب بود. غی رخطی بودن داستان و پر از نماد و با مفاهیم عمیق. بیان گویندگان بسیار شیوا و انتخاب موسیقی نیز متناسب بود و فضای بسیار تاثیرگذاری را بوجود می آورد. به نویسنده اثر تبریک میگویم.
بین دو یا سه ستاره مردد بودم اخر گفتم بزار سه ستاره بدم. نمایشی که با صحبت کارآگاه و کارمند شروع میشه تو یه چرخه میره و میاد. شروعش خوب بود ولی رفته رفته آب رفت. متوسط بود. مراقب هم باشیم.