مهراوه فردوسی (۱۳۶۴)، نویسنده و روزنامهنگار، در این کتاب بهسراغ روایت و بازخوانی یکی از جنجالبرانگیزترین و تکاندهندهترین پروندههای جنایی ۲۵ سال گذشته رفته است، جنایت «خیابان گاندی» که دههی هفتاد را در چنان بهتی فروبرد که درک و فهم چگونگی وقوعش را تقریباً سخت و ناممکن کرده است. به همین دلیل فردوسی، برای فهم بستر و چگونگی رخ دادن این جنایت خانگی به جای دنبال کردن الگوی پوزیتویستی علت جرم، به سراغ «جرمشناسی روایی» رفته است، الگویی که در پی روایت داستان جرم است. این روایت چندصدا و تنش آلود ادعا میکند جرم عاملی «بیرونی» نیست که کشفش کنیم، بلکه معنایی است که در روایت شکل میگیرد، میچرخد و تغییر شکل میدهد. حکایت این کتاب ماجرای دنبالهدار جناییای است در پنج پرده و چهار جستار مستقل. فردوسی در این جستارها سعی کرده از تلاقی بنیادین گفتمانهای آن دوره بنویسد، براساس آنچه خوانده، گفتوگو کرده و فهمیده است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 373.۲۰ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۶:۳۸:۰۵ |
نویسنده | مهراوه فردوسی |
راوی | مهراوه فردوسی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۶/۱۸ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یکی از چیزایی که انگار همه تو زندگی تجربه میکنن، مواجهه با نوجووناست! اغلب والدین با نوجووناشون جنگ دارن، حالا پیدا یا پنهان! همیشه هم یه جمله از والدین شنیده میشه که آزاردهندهست: منم نوجوون بودم، میدونم نیاز یه نوجوون چیه! اما واقعیت اینه که هر آدمی، تو هر سنی نیازهای خودشو داره! ماها فقط از نظر نیازهای بیولوژیکی و زیستی، شبیه به همیم! که تو همون نیازها هم باز تفاوتهای اساسی داریم. این درسته که پدر و مادرهامونم دارن یک بار زندگی میکنن و تجربهی قبلی ندارن! اما... به نظر شخصی من، تا وقتی دیواری بینمون هست که ما رو ما و اونا رو اونا میکنه، این جنگ و جدال تمومی نداره! شاید اگر هرکدوم از طرفین ( بچهها و والدین) به جای استفاده از هر عنوانی، همدیگه رو یک انسان بدونن، شاهد همبستگی بیشتری توی خانوادهها باشیم! #خیابان_گاندی_ساعت_پنج_عصر @books_9170
من با این جریان آشنایی نداشتم. بعد خوندن تیتر کتاب رفتم در موردش خوندم و خیلی حالم گرفته شد. جرئت ندارم کتابش رو بخونم هرچند با نگاشته شدن چنین کتابی اصلا مشکل ندارم. همه اتفاقات باید ثبت بشن و همه عقاید حق دارن بیان بشن، ما اگه خوشمون نیومد یا واسمون مناسب نبود از کنارش میگذریم
زمانی که این اتفاق افتاد تا چند ماه بعد نشریات زرد عکس های دادگاه را در ابعاد بزرگ چاپ میکردند و با نشر شایعات در مورد این دو نوجوان به فروش بالایی رسیدند .باورم نمی شود که هنوز هم کسی باشد که از این اتفاق بخواهد درآمدزایی کند .
این همه موضوع امیدوار کننده و خال خوب کن هست. سوژه قحطی بوده به مطالب زرد روی آورده.؟ اصلا ارزش خوندن نداره.
یکی از شوک ترین اتفاقات تلخ آن زمان بود، آن زمان در دوره راهنمایی تحصیل می کردیم مدتها در زنگ تفریح و جاهای دیگه مدرسه صحبت از این اتفاق بود