زبان بیان داستان، تمثیل، حکایت و عبارت استعاری، زبانی است که سعی میکند تا جهت اصلاح و ایجاد فضای درمانبخش برای مخاطب با شیوه سیستمی به پالایش ذهنی و رفتاری وی بپردازد. تاریخچه تکوینی تمثیلها و حکایتهای تربیتی و دامنه و استفاده چارچوب دار، نیمه علمی، نیمه ساختار یافته از حکمتهای تربیتی و تعلیمی داستانها، حکایتها و روایتها در جهت تربیت به اصطلاح بدون ساختار و ضمنی به نقلها و حکایتهای مادربزرگها و پدربزرگها، والدین، معلمان، خویشاوندان و اقوام، مراقبان و پرستاران، روحانیون و مبلغان مذهبی بر میگردد و این سیر تحولی و تکوینی از یک روانشناسی عامیانه از فرهنگ عامیانه و افکار خردهفرهنگها که به طور پراکنده، ناسازمان یافته از نظر چارچوببندی و هدف بندی، به یک مداخله تربیتی جدی، چارچوبمند، معتبر، دارای توانمندی که حرفهای بسیاری در تبدیل شدن به یک روش تربیتی ضمنی فراگیر و نافذ را در کنار بسیاری از مکاتب و روشهای معتبر مداخلههای درمان رفتاری را داراست، رشد و تحول یافته است. حکایتهای تربیتی که از خزانه غنی و گنجینه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی انسانی سرچشمه گرفته و در عصر حاضر برای مخاطبان قابل بهرهبرداری است، و حتی اگر توسط متخصصان علوم رفتاری در جهت پرورش رفتاری بهرهبرداری شوند سببساز اثراتی درمانبخش خواهند بود و با استفاده از آنها میتوان فضای مطمئن و ایمن را برای تحقق یک تربیت رفتاری مؤثر طرحریزی و به عمل رساند (برنز، ۲۰۰۵).