در جامعهای که ترجمه مورد توجه قرار گیرد، هنر، ادبیات، سینما، روشنگری، آگاهی اجتماعی، قدرت تخیل و تفکر جانی تازه مییابند. چند وقتیست که بعد از موج اول ترجمه در ایران این جنبش از نو شکل گرفته و با رشدی سریع به پیش میرود. بی تعارف باید اذعان کرد که ادبیات داستانی ما در حاشیه ی ادبیات جهانی قرار میگیرد و ترجمه تنها راه برای شناساندن سبک جهانی نوشتن به نویسندگان است. ترجمه راهی برای ورود به متن ادبیات جهانی است. جهانی نوشتن نیاز به جهانی فکر کردن دارد و آن چیزیست که ترجمه نهفته است. دیرزمانیست که کاربرد ترجمه از معرفی اشیاء، طبیعت، تاریخ و پدیده شناسی عبور کرده و این روزها معرف نگاه نو است. در جوامع در حال توسعه که مردم تا حدی با زبانهای خارجی آشنایی پیدا کردهاند کاربرد ترجمه فراتر از انتقال مفهوم میشود. برای این که جهانی شدن تحقق یابد این ترجمه است که پیشگام جنبشهای روشنفکری به عنوان ابزار اصلی تفکر نقادانه عمل میکند. مواجه شدن با سوالها و دغدغههای جدید، نگاهی نو در خود دارد که فرد را در جامعهی سنتی متمایز میکند و باعث انتقال جزئینگری در بطن جامعه میشود.