یکی از ویژگیهای بارز این زندگینامه که آن را از آثار مشابه متمایز میکند، فضای سایهروشنی است که در آن زندگیِ میخائیل باکونین، آنارشیست روس، و معاصرانش به تصویر کشیده شده است، آرمانگرایانی که دوپارگی شخصیتی دارند و سرشان پر سودا است اما پایشان در بند واقعیات زندگی. شاید همین امر باشد که زندگانی او را این چنین دلنشین کرده است.
در این کتاب ضمن آشنایی با بخشی از تاریخ اروپا در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم، همراه با باکونین در شهرهای مختلف این قاره برای تحقق عدالت و آزادی و برابری مبارزه میکنیم و در خلوتش با او میخندیم و میگرییم و در نهایت نیز با تمام وجود طعم تلخ غربت را میچشیم.
ادوارد هلت کار همواره از این اثر بهعنوان بهترین اثر زندگینامهای خود یاد میکرد. از نظر او، باکونین به یک معنا، «تجسم کامل روح آزادی در تاریخ» بود، پیامبری سودایی که همواره در پی نابودی نظم موجود بود و هدفی جز بر صدر نشاندن فرد در مقابل قدرت دولت نداشت. هرچند که آرمانهای آنارشیستی باکونین بهخاطر ویژگیهای خاص خود هرگز عملی نشد، اما هشدارهای او دربارۀ خطرات نظامهای دیکتاتوری هنوز هم جدی و راهگشاست.