چگونه نظریههای فروید تحولی بزرگ در عصر ما ایجاد کرد؟
وقتی صحبت از ذهن انسان و ناخودآگاه به میان میآید، بسیاری از ما بلافاصله به یاد فروید میافتیم. زیگموند فروید روانپزشک و روانشناس اتریشی و بنیانگذار علم روانکاوی است. متفکران معاصر نمیتوانند نظریات روانکاوی او را نادیده بگیرند؛ به گونهای که این نظریهها بر دیدگاه همگان تأثیر گذاشته و بر تمام جنبههای زندگیمان نفوذ کرده است.
وقتی مردم در مورد فروید صحبت میکنند، در مجموع او را یک نابغه میدانند. در واقع بدون تلاشهای او، ما نمیتوانستیم به درک عمیقی از انسان دست پیدا کنیم. منصفانه است اگر ادعا کنیم تمام تفکر بشر در قرن بیستم کمابیش تحت تأثیر روانکاوی فرویدی بوده است. با این حال، در سالهای اخیر بحث و جدل زیادی بر سر میراث فکری فروید رخ داده و نقدهای بیرحمانهای بخصوص به نظریات جنسی او وارد شده است. از یک سو، طرفداران فروید او را به منزله یک استاد و یک قهرمان فرهنگی نگاه میکنند؛ کسی که مردم را به سوی قلمرو پنهان ذهن هدایت میکند. از سوی دیگر، منتقدانش او را یک یهودیِ مسیحی شده، یک روانشناس گمراه شده، یک دیکتاتور در رشته روانکاوی و حتی یک کلاهبردار علمی میدانند.
منتقدان عادت دارند که از طریق حمله به خودِ فروید، نظریههای روانکاوی او را زیر سؤال ببرند. بیشتر به این دلیل که شکلگیری نظریههای روانشناسی فروید تا حد زیادی تحت تأثیر اتفاقات دوران کودکی و نوجوانیاش بوده است و ردپای واضحی از زندگی شخصیاش در آنها دیده میشود. البته اعتبار این نظریهها به چیزهایی که در مورد زندگی بنیانگذار آن کشف میکنیم، وابسته نیست. مهم نیست چه طرز فکری در مورد شخصیت فروید داریم؛ ممکن است او را انسان کاملی فرض کنیم، اما نظریههای روانشناسیاش را کاملاً بدون پایه و اساس بدانیم؛ یا شاید فکر کنیم فروید فردی ناقص و حتی پلید بود، اما او را مهمترین روانشناس تاریخ بدانیم.
به همین دلیل، او چندین بار در طول زندگی تعداد زیادی از نامهها و دستنوشتههای علمی خود را از بین برد. هدف فروید از طرح نظریاتش این نبود که صرفاً مشکلات ذهنی افراد معاصر خود را توضیح دهد، بلکه او میخواست نظریهای جامع برای توضیح ماهیت و ساختار ذهن همهی انسانها، از جمله خودش ارائه دهد.
در این خلاصه کتاب صوتی، اثری را بررسی میکنیم که زندگینامه و دستاوردهای فروید در زمینه روانکاوی را در بافت تاریخی آن قرار میدهد. این کتاب اتفاقات تاریخی دوران حیات فروید را به دنیای کوچک زندگی فردی او پیوند میزند. این کتاب بسیار خلاقانه نوشته شده و نویسندهی آن توجه زیادی به جزئیات کرده است.
نویسندهی این کتاب، پیتر گِی چاپلوسی فروید را نمیکند یا به بدگویی از او نمیپردازد، بلکه تنها هدف او درک اتفاقات زندگی و ایدههای علمی فروید است. گِی تقریباً هر منبعی را که میتوانست به آن دسترسی داشته باشد، به دقت خواند. او با ادغام منابع ارزشمند موجود و تبدیل آنها به یک کلیت منسجم، اثر بسیار ارزشمندی خلق کرد. مجله نیویورکتایمز معتقد است که «این کتاب یک زندگینامه باورپذیر و اصیل و کاملاً بر اساس مطالعات دقیق آثار فروید است»؛ روزنامه واشنگتنپست هم بر این باور است که این اثر جامعترین، کاملترین و جزئیترین زندگینامهی فروید تا به امروز بوده است. یک نویسنده بزرگ در مورد نویسنده بزرگ دیگری مینویسد تا یکی از شاهکارهای عصر ما را خلق کند.
با یک خلاصه کتاب بی سروته سروکار داریم. کاش بصورت مشخص در عنوان ذکر میشد که خلاصه کتابه تا پول آدم هدر نره. راوی هم گویا سرما خورده بود. علاوه بر اینکه کتابخوان افتضاحی بود صدای تو دماغی و از ته چاهی داشت.