استیگ داگرمن، نویسنده، شاعر و روزنامه نگار سوئدی(۱۹۲۳-۱۹۵۴) را کافکای سوئد می دانند و او را متأثر از نیچه، کافکا، استریندبری و هموطنش ایویند یانسون برشمرده اند. منتقدین سبک نوشتاری او را آمیزه ایی از سورئالیسم و اکسپرسیونیسم دانسته اند.
در پاییز ۱۹۴۶ و درست پس از پایان جنگ دوم جهانی، روزنامه سوئدی اکسپرسن، از او خواسـت تـا بـه آلـمـان بـرود و آنچه از زندگی مردم آلمان پساجنگ می بیند را به رشته تحریر درآورد. چیزی که نوشته های او را منحصربه فرد می کرد؛ انگیزه های عمیق او بـرای کـشـف افراد در شرایط سخت بود. در حقیقت، این کتاب برخی از نگرانی های اساسی داگرمن را بیان می کند و روند نگارش آن می تواند یک تمرین مفید در مشاهده و توصیف واقع گرایانه باشد. این کتاب در زمان خودش، توجه های زیادی را جلب کرد و البته هنـوز هـم شایسته این تقدیر است، زیرا استیگ داگرمـن بـه جزئیات عینی نگاهی متفاوت داشت. بخشی به این دلیل که می توانست با قاطعیت و بی پروا کلمات را بیان کند و مهم تر از آن، شجاعت دیدن مردم آلمان، به عنوان انسان های رنج دیده را داشت و به آنها برچسب رسوایی ملی یا مقصر نمی زد.