0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  نوبتِ مَن نشر گلگشت

کتاب نوبتِ مَن نشر گلگشت

کتاب متنی
نویسنده:
ناشر:
درباره نوبتِ مَن
دوستی هلندی دارم که در ترجمه‌ی این کتاب بی‌تاثیر نبود. اگر نیاز به درک فرهنگ هلندی داشتم و یا درگیر نوعِ تلفظ یکی از آن اسامی عجیب و غریب می‌شدم، بلافاصله سراغش می‌رفتم. منهای تشکری که لازم است، می‌خواهم نقل قولی از طرف او بکنم. یکبار ‌گفت: ما در هلند دو نوع حقیقت داریم، حقیقتِ عادی و حقیقت‌کرویفی! بعد توضیح داد که یوهان کرویف، چهره‌ای واقعی تر در هلند دارد، یک مردِ موفق که خیلی هم متواضع و بی‌نقص نبود و مردم شهر‌های مختلف ممکن است به دلایل مختلفی خیلی هم از او دل خوشی نداشته باشند. مثلا اینکه او هرگز جرات نکرد مربی تیم ملی هلند شود. البته خودِ او در همین کتاب می‌گوید سال ۱۹۹۰ می‌خواست هدایت تیم ملی را به دست بگیرد که فدارسیون این کار را انجام نداد، اما بعضی‌ در آمستردام می‌گویند او بیشتر کاتالانی شد تا نارنجی. منظور از حقیقت‌ِکرویفی این است که او آنقدر به خودش و راهکار‌هایش مطمئن بود که همیشه همه چیز را از زاویه دید خودش نگاه می‌کرد و حقیقت هر چیزی که بود، مرغِ‌ یوهان یک پا داشت. ولی بعد دوستم با لبخندی گفت: - خب، اون یوهان کرویف بود، حق داشت که به خودش اعتماد داشته باشه. راست می‌گفت، یوهان هم فوتبالیست بی‌نظیری بود که مثل یک بالرین در زمین چمن سبز می‌رقصید و هم وقتی مربی شد فوتبال را به جلو هدایت کرد. تمام چیزی که در چند سال اخیر از بارسلونا دیده‌ایم، میراث تفکرات او بوده است. پس گاهی باید قبول کرد وقتی افراد از زمان خود جلوتر هستند، حتی در جوامع مترقی امروزی هم به سختی درک می‌شوند. حالا برای هم نسل‌های من که مربی‌گری او را دیده‌اند و نسل پدرانمان که فوتبالش را از تلویزیون‌های سیاه‌وسفید تماشا کرده‌اند، فقط یک حقیقت وجود دارد و آن هم حقیقتِ کرویفی است. اصلا دلیل عشقِ‌ما به فوتبال و ستاره‌هایش به خاطر همه‌ی این نقص‌هایی است که می‌توان به آنها نسبت داد و ورای شخصیت یک ابر- قهرمان که می‌تواند میلیون‌ها نفر را تا سر حد مرگ خوشحال و یا ناراحت کند، او را به آدمی عادی مثل همه‌ی ما تبدیل می‌کنند. مثل یوهانی که در محله‌ی فقیر نشین در آمستردام زندگی کرد و از اولین قراردادش به خاطر این خوشحال شد که مادرش خانمِ نیل دیگر مجبور نبود لباس‌های کثیف بازیکنان را بشوید. مثل زلاتانی که گاهی دوچرخه می‌دزدید و برای فرار از دست پدر دائم‌الخمرش تنها جایی که می‌رفت زمین‌های فوتبال بود. مثل استیون جراردی که از خیابان‌های سوسیالسیت ساز و کارگری لیورپول به آنفیلد با شکوه راه پیدا کرد و بعد از همه‌ی افتخارات‌اش یک انسانِ معمولی ماند. راستش را بخواهید خوشحال هستم که در این حوزه کار می‌کنم. اینجا جایی است که ادبیات آدم‌های عادی را می‌خوانیم و در زندگی واقعی آنان سرک می‌کشیم، زندگی‌هایی که بخشِ حرفه‌ای‌اش را از پشت تلویزیون و در چمن سبز دیده‌ایم. خوشحال هستم که ادبیات ورزشی را برای کشورمان می‌سازم و از همه بیشتر خوشحال هستم که کاری را انجام می‌دهم که خوانده می‌شود. چه می‌شود کرد، من در حقیقتِ‌کرویفی گیر افتادم. حقیقت برای من همیشه با بوی چمن و نور افکن‌ها و رنگ پیراهن‌ها معنی می‌شود. از حقیقتِ‌یوهان لذت ببریم. طاها صفری

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
3.۶۳ مگابایت
تعداد صفحات
240 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۸:۰۰:۰۰
نویسندهیوهان کرویف
مترجمطاها صفری
مترجم دومماشالله صفری
ناشرگلگشت
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۷/۲۷
قیمت ارزی
5 دلار
قیمت چاپی
90,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳.۶۳ مگابایت
۲۴۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
5
100 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
5
(1)
30,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
٪30
نوبت من
نوبت من
یوهان کرویف

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
نوبتِ مَن
یوهان کرویف
گلگشت
5
(1)
30,000
تومان

از همین نویسنده مطالعه کنید

همه