مادر و پدر برزویه هر دو علم دوست بودند. آن ها برزویه را از کودکی به خواندن و آموختن تشویق میکردند. برزویه هم به علم علاقه ی بسیار پیدا کرده بود. او هیچگاه از یاد گرفتن خسته یا غافل نمیشد و میکوشید از استادانش به خوبی بیاموزد. برزویه بزرگ و بزرگ تر شد و چون به جوانی رسید، علم طب آموخت و پزشکی مشهور و نام آور شد. همه درباره او گفتوگو میکردند و به او احترام می گذاشتند تا آن که در زمان پادشاهی انوشیروان، به مقام ریاست بیمارستان گندی شاپور، که بالاترین مقام علمی آن زمان بود، رسید. برزویه علاقه زیادی به بیشتر آموختن داشت؛ از این رو، همه کتاب هایی را که به کتاب خانه بیمارستان گندی شاپور میرسید، میخواند. یک روز کتابی خواند که در آن نوشته شده بود:«در کوه های هندوستان گیاهی میروید که اگر آن را خشک کنند و گردش را روی مرده بپاشاند، فوری زنده میشود.»