رویکردهای توسعه شهری و منطقهای در خلال سالیان گذشته سیاستهای مختلفی از جمله راهاندازی سازمانهای توسعه برای توسعه مناطق و نواحی را مورد آزمون قرار دادهاند، اما نتایج موجود حاکی از عدم توفیق این سیاستها در ایجاد تحول ساختاری در مناطق و نواحی است. از دلایل اصلی عدم موفقیت این سازمانها، تسلط رویکرد برنامهریزی از بالا به پایین در نظام برنامهریزی و محول نمودن نقش اجرایی طرحها و برنامههای سطح ملی به این سازمانها بوده است. کشور ما برای برون رفت از شرایط کنونی نیاز دارد به راهکارهای نو دست زند. راهکارهایی که ضمن تسریع روند توسعه کوتاهترین روشی را که به وسیله آن تا حد ممکن از هدر رفت منابع و زمان اجتناب شود، اتخاذ کنند. سنجش رویکردهای برنامهریزی در خط مقدم این رویداد قرار دارد. در همین جهت این کتاب طی دو بخش به بررسی مناسبت رهیافت پویش مختلط برای بکارگیری در برنامهریزی توسعه پرداخته است. بخش اول به مروری بر مفاهیم و اهداف اصلی توسعه، بازنگری در رهیافت های مورد استفاده و کفایت آنها، همچنین بررسی رهیافت پویش مختلط به عنوان رهیافت جایگزین پرداخته است. در بخش دوم جهت سنجش عینی امکان کاربست رهیافت پویش مختلط و کارایی آن، نمونه ای آزموده و گزارشی مختصر که گویای مناسبت این رهیافت جهت جایگزینی و استفاده در برنامه ریزی توسعه میباشد، آمده است.