این کتاب درباره شناخت روشهای تاریخ هنر و بررسی مسایل مربوط به تفکر تاریخی به رشته تحریر درآمده است؛ و پژوهشی است در خصوص آنچه تاریخ علمی هنر میتواند انجام دهد، درباره امکانات و محدودیتهای آن. این کتاب حاوی اندیشههایی فلسفی درباره تاریخ است، ولی اشارهای به فلسفه تاریخ به معنای طرح نظری تاریخ جهان، یا منطق فرآیند تاریخی و حتی پیشگویی تاریخی ندارد؛ در اینجا کوششی برای استنباط فرآیند تاریخ از اندیشهای والا یا گنجاندن همه رخدادهای گذشته و آینده در یک قالب واحد به عمل نمیآید. از این لحاظ، به اصول راهنمای من در نگارش کتاب تاریخ اجتماعی هنر (۱۹۵۱) وفادار است. لیکن، دیدگاه و شکل تشریح موضوع، از پایه با کتاب یاد شده متفاوت خواهد بود. در آن کتاب، روش توصیفی را برای خود برگزیدم و هدفم این بود که پیشپنداشتهای نظری و قوانینی را که گمان میکردم کشف کردهام بهطور کامل تابع توصیف و تفسیر پدیدههای تاریخی گردانم. در آنجا وظیفه برگزیدن و انتقاد کردن از مقولههایی که مبنای ادامه تفسیر بودند به خواننده کتاب واگذار شده بود. عمدآ از نوشتن پیشگفتاری به منظور
توضیح مستقیم درباره هدفها و روش کارم خودداری کردم. در یک معنا، کتاب کنونی میخواهد جای آن پیشگفتار نانوشته را بگیرد. در اینجا پیشپنداشتهای فلسفی مفهوم تاریخ هنر از دیدگاه من، روشن و کامل مطرح شدهاند و از مدارک تاریخی فقط برای نمایاندن مفاهیم بنیادی از نوع روشمند سود جستهام. این بار، خواننده میتواند در پرتو تجربههای شخصیاش در زمینه هنر و با یاری گرفتن از نگرش تاریخی خویشتن، این نظریهها را محک بزند. هر جا عدم توافقی احساس کند، ممکن است نویسنده یا خواننده در خطا بوده باشند؛ نویسنده، در صورتیکه واقعیات مشخص تاریخی را که موضوع کارش هستند از نظر انداخته باشد، و خواننده در صورتیکه نتوانسته باشد از عهده تجرید لازم برای هر پژوهش روشمند برآید.