خداوندگار شعر، «مولانا» در دهۀ سوم عمر خویش بزرگترین عارف عصر خود محسوب میشد و در عرفان و سلوک شهرت او بر تمامی سرزمینهای پارسیزبان سایه گسترانده بود و بیجهت نیست که اهل ادب نفوذ او را فراتر از مرزهای ملی دانستهاند.
آشنایی مولانا با شمسالدین محمد تبریزی چنان تأثیری در جان و اندیشۀ وی گذاشت که جاری شدن آن همه شیفتگی در شعر او در زمرۀ ستودنیترین نتایج اندیشۀ بشری بهشمار میرود. «رومی» که شرح این آشنایی و آشفتگی است به چاپ چهارم رسید و این نشانی است از ذوق و ظرافت خوانندۀ ایرانی در طی طریق با شاعر شوریدهحال قرن هفتم مولانا جلالالدین رومی.
اشتباه نکنید این کتاب برای شناخت مولانا نیست، برای آشنا شدن با اوست، آدرسی است به زبان ساده و صمیمی قصه که شما را به خانۀ مولانا میرساند شما با او آشنا میشوید و وقتی آشنا شدید خود او را خواهید شناخت.
فضای این کتاب وهمآلود است، وهمی که ما آن را نمیفهمیم، قرار هم نیست که بفهمیم ادراک ما از هستی ادراکی است تخمینی و چون هر تخمینی ناظر به حقیقتی است آن حقیقت و تحقیق چنان فربه است که به ما فرصت باور بسیاری از ایهام را میدهد اگرچه آنها را نفهمیم...