قبل از سخن گفتن از ابعاد اصلاح فکری و دینیای که انقلاب حسینی به تحققش کمک کرده است میبایست چکیدهای از شرایطی که انقلاب در آن رخ داد و زمینهساز این انحطاط و واپسگرایی - که امت گرفتارش شده بود -شد را ارائه نماییم. همان شرایطی که به امت این جرأت را داد که خون سرور جوانان اهل بهشت را بریزند. چه چیزی گریبانگیر این امت شد و او را به این حد رساند؟ پاسخ: مشکل عمدهای که ممکن است امتی از آن رنج برده باشد یا ببرد این است که توانمندیهایش تباه شوند یا ارادهاش مغلوب شود. چرا که تباهی، افراد امت را به کمّیتی بلاتکلیف تبدیل میکند که با هر بانگ زنندهای هم صدا میشوند و به سوی هر بادی میروند و مغلوب شدن، اختیار امت را از وی سَلب میکند و توانمندیهایش را نابود میسازد و مانع تحول و پیشرفتش میشود. سیاست ستمگران و مستکبران در طول تاریخ و تا به امروز برای سلطه بر ملتها و سرکوب ارادهٔ آزادی در آنها، اتخاذ این دو شیوه - تباه کردن و غلبه - بوده است. آن چه که امت اسلامی بعد از وفات رسول الله گرفتارش شد این بود که هم قربانی تباهی و هم غلبه هر دو با هم گشت. بحث را با سخن از سیاست تباهسازی و ابعاد و نتایجش شروع میکنیم و جایگاه و نقش انقلاب حسینی در این راستا را نیز تبیین می کنیم.