از ابتدای خلقت تا به امروز بشر برای دسترسی به احساس شادی که از نیازهای طبیعی و اساسی اوست همواره در تلاش بوده است. در گذشتههای دور برداشت افراد از شادی مترادف با مفهوم شانس بود. بدین معنی که نیروهای خارجی شخص را تحت تأثیر قرار داده و او را به انجام کاری وادار میکنند. خوشبختانه امروزه این باور تا حدود زیادی تغییر کرده است؛ و ما شادی را به معنای مسئولیت، تعّقل خردمندانه و برنامهریزی برای زندگی دلپذیرتر تعبیر میکنیم که این نگرش خود مستلزم شناخت صحیح از ویژگیهای شخصی و محیط پیرامون است.
از آنجایی که شادی هیچ قالب بارز و مشخصی ندارد بنابراین نمیتوان تعریف واضحی نیز از آن ارائه داد؛ تنها میتوان گفت برای تبیین و تعریف شادی لازم است نظریهها و دیدگاههای افراد در جوامع و فرهنگهای مختلف را مورد مطالعه قرار داد.
بررسی شادی در فرهنگ ایران باستان نشان میدهد که هزاران سال پیش نیاکان ما از شادترین مردم جهان بودهاند و در طول سال جشنهای بسیاری را به مناسبتهای مختلف برگزار میکردند. یکی از سنگنوشتههای زمان داریوش یکم در نقش رستم با این مضمون که: «خدای بزرگ اهورامزدا که این سرزمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که این انسان را آفرید و شادی را برای انسان آفرید...» به حقیقت تلاش ایرانیان برای شاد بودن گواه میدهد.