درباره فرازهایی عبرت آموز از زندگی سیاسی امام علی(ع) جلد 2
گفتن در باره امام علی(ع) کار آسانی نیست. امام مرد سیاست و تدبیر، مرد عرفان و خداشناسی، مرد عبادت و بندگی، مرد انصاف و عدالت، مرد علم و دانش، و مرد میدان جنگ و نبرد، جنگی که در نگاه پیامبر(ص) و امام علی(ع) تنها برای دفاع از خود و دین خدا به عنوان آخرین راهکار مجاز است و اصل جنگ و خونریزی ناپسند و ممنوع میباشد تا آنجا که امام علی(ع) ریختن خون یکدیگر را از بدترین رسوم دوران جاهلیت میداند و در توصیف زندگی اعراب میفرماید: «شما اعراب، بدترین دین را داشتید، و در بدترین خانهها زندگی میکردید؛... خون یکدیگر را به ناحق میریختید و پیوند خویشاوندی با هم را میبریدید...» و در باره نگاه پیامبر(ص) به جنگ و خونریزی نیز امام میفرماید: «پیامبر(ص) مانند طبیبی سیار بود که نخست مرهم و داروهای عادی را برای درمان زخم بیمار خود به کار میبست و در صورت ضرورت، به داغ کردن محل زخم میپرداخت.»
با وجود چنین نگاهی که امام علی(ع) به جنگ دارد، فرازهای مهمی از زندگی سیاسی امام به جنگها و تجاوزاتی که بر اسلام تحمیل شد مربوط میباشد. جنگهایی که بخشی از آنها در دوران پیامبر اتفاق افتاد و به جز غزوه تبوک که امام به فرمان پیامبر برای جلوگیری از دسیسه مشرکان و فتنه احتمالی منافقان در شهر مدینه ماند و در جنگ حضور نداشت در همه دیگر غزوه های پیامبر شرکت داشت و معمولاً پرچمدار سپاه اسلام بود و پایهریزی زندگی سیاسی و معرفی او به عنوان یک شخصیت برجسته سیاسی از طرف پیامبر(ص) اغلب در همین جنگها صورت میگرفت. در جنگهایی که در دوران سکوت زندگی امام یعنی دوران خلفاء قبلی به وقوع پیوست نیز هرچند امام در آنها حضور نداشت و گاه سیره و روش خلفا در این جنگها را تایید نمینمود ولی در هنگام ضرورت برای مجد و عظمت اسلام و مسلمانان به خلفا مشورت می داد.
همچنین جنگهای مهمی در دوره خلافت خود امام اتفاق افتاد که ویژگی انحصاری آنها این بود که جنگهایی داخلی بودند که یا از طرف برخی دنیاطلب، زیادهخواه و برتریجو بود که بیعت خود را با امام شکستند، و یا از سوی کسانی بود که زیر بار بیعت با امام که آنها را به سنت پیامبر(ص) فرا میخواند نرفتند، و یا کسانی دست به جنگ بردند که معنی امام و امامت را درک نکردند و با وارد آوردن اتهام ارتداد به امام خود ابلهانه و سادهاندیشانه از دین خود خارج شدند و نبرد در جبهههای چنین جنگهایی کاری بود بس دشوار، چرا که دشمن کسی نبود که زیر بار اسلام نرود یا به قران بیحرمتی کند، بلکه کسی بود که گاه از صحابه پیامبر بود و قران را از حفظ میخواند و در هنگام نیاز از روی کجفهمی و تعصب و یا از روی خدعه و فریب آیات قران را برای جبهه حق با صدای رسا و بلند تلاوت میکرد و یا آنها را بر سر نیزه میزد و از روی ضعف و بیچارگی فریبکارانه سپاهیان امام را به داوری خدا و قران دعوت مینمود و در این هنگام هرچه امام فریاد بمیآورد که اینها خدعه و نیرنگی بیش نیست، نتیجهای نمیگرفت.
و اما در این جلد دوم از کتاب «فرازهایی عبرتآموز از زندگی سیاسی امام علی(ع)»، ابتدا به زندگی سیاسی امام و حضور او در جنگهای دوره پیامبر(ص) اشارهای میکنیم تا نقش امام در تثبیت دین خدا و پایههای زندگی سیاسی او روشن شود و سپس به سه جنگ داخلی مهمی که در دوره خلافت امام به وقوع پیوست یعنی جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین میپردازیم تا نقش این جنگها در کاستن از سرعت برنامههای اصلاحی امام یعنی عدالت اقتصادی، بدعتزدایی و تثبیت سنت پیامبر(ص) در جامعه اسلامی که بخش مهمی از زندگی سیاسی امام بود مشخص گردد و بالاخره به تجاوزات معاویه که با رفتار سیاسی خود سرزمین اسلام را عملا دو پاره کرده بود و با ریخت و پاش بیتالمال، خدعه و فریب، و تجاوز و قتل و غارت در قلمرو حکومت امام در پی کسب دیگر پاره سرزمین اسلام بود، میپردازیم و سرانجام در آخرین برگ خونبار و جانسوز زندگی سیاسی امام علی(ع) به شهادت ایشان که نتیجه روحیه عدالتجویی، و سنتگرایی وی بود و به دست یکی از شکستخوردگان و ناکامان متعصب و متحجر جنگهای داخلی اتفاق افتاد، خواهیم پرداخت.