- دربارهی کتاب:
این کتاب شامل هفت روایت از وضعیت جامعهی روسیه در میانهی دههی ۱۹۹۰ میلادی و جریانهای اجتماعی این کشور پس از فروپاشی نظام سیاسی و انحلال اتحاد جماهیر شوروی است. گورباچوف سقوط کرده و یلتسین به قدرت رسیده و جامعهی آشوب زده و پر تلاطم روسیه به انواع فساد و هرج و مرج دچار است. هر داستان سبک روایی و شخصیتهای جداگانهای دارد اما تمام شخصیتها به هم ربط پیدا میکنند. طوری که اگر کتاب برعکس هم خوانده شود، هیچ اشکالی در روایت و خط اصلی داستان بهوجود نمیآید. تمام داستانها در حوالی ساعت هشت صبح اتفاق میافتند.
- خواندن کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مخاطب مجموعه داستان پوست خرس برای تمام افراد بالای ۱۸ سال قابل مطالعه و فهمایش است.
مخصوصا برای کسانی که به تاریخ و جامعهشناسی علاقمند باشند.
- دربارهی نویسنده:
"یاسر یسنا" روزنامهنگار و پژوهشگر تاریخ است و بهجز مجموعه داستان پوست خرس، چهار عنوان کتاب دیگر با زمینههای داستانی از این نویسنده به چاپ رسیده است. داستان هورامه، رمان تپهتاپالای، فیلمنامهی هورامه و مجموعه داستان اکسیتوسین دیگر آثار یاسر یسنا است.
- جملاتی از کتاب:
ما مگر این را میخواستیم؟ مردم مگر این را میخواهند؟ چه میدانی تو؟ شاید هم بخواهند؟
مردم چیزی را میخواهند که میبینند... که میشنوند. مردم... مردم... چه جور موجوداتی هستند این مردم؟! به حیوانات خانگی بیشتر شبیهاند تا آدمیزاد. رام و اهلی و کثیف. کثیف... بوگندو! ازشان غافل شوی همه جا را به گُه میکشند این مردم. نگاه کن. صبح به صبح مثل گلهی کرکس جمع میشوند دور تختهی روزنامهها که تیترهای مرده بخوانند. همانهایی که خبرنگارها بهشان میگویند تیتر سوخته. مردم عادتشان شده که با خبرهای سوخته سر خودشان را گرم کنند؛ غافل که همان لحظه اتفاقهای تر و تازه دارد رخ میدهد. گرچه خبرش فردا صبح چاپ میشود، وقتی که سوخت میبینی فئودور؟ مردم را، میبینی؟ با چشمهای آب افتاده هی دولا میشوند و نوک میزنند به قفسهی پراودا! کرکس شدهاند این مردم. مسکو پر است از بلشویکهای حرامزاده و دموکراتهای عشق اسمیرینف. سرشان را مثل کبک کردهاند توی برف. هم آنها هم اینها. خیال میکنند کسی نمیبیندشان. هوفف... البته که کسی نمیبیندشان، قیافهی این مردم شبیه آدمهایی است که چیزی را میبینند؟ که چیزی را میفهمند؟ ها؟! واقعن چشم هم دارند این مردم؟ بعید میدانم فئودور.