در کتاب پیش رو سعی داریم باورها و زندگی یک مدیر موفق را بررسی کنیم. یک مدیر را چگونه میتوان موفق نامید؟ همانطور که میدانید وجود انسان دارای سه بعد هست: بعد جسمانی، انسانی و روحانی. بعد جسمانی و روحانی که ابعاد شناختهشدهای هستند و منظور از بعد انسانی علم و هنر و صنعت ارتباطات و سایر مهارتهای اکتسابی است که یک مدیر در طول زندگی کسب میکند. مدیر یک موسسه، شرکت، کارخانه و حتی یک کشور زمانی میتواند مدیر موفقی باشد که توانسته باشد هر سه جنبه فوق را بهصورت متعادل در وجود خودش پرورش داده باشد، عدم تعادل در سه جنبه فوق مشکلاتی را برای مجموعه تحت اشراف به وجود میآورد. همانطور که یک مدیر میبایست جسم سالمی داشته باشد، به تغذیه خود توجه کند، به ورزش توجه کند، همزمان میبایست به تحصیل علوم و فنون نافع بپردازد؛ البته نه علومی که از حرف شروع شود و به حرف خاتمه پیدا کند. همزمان با رشد در دو بعد فوق میبایست توجه خاص به روح خود داشته باشد و بعد روحانی وجود خود را پرورش دهد. به این مفهوم که میبایست خصائل روحانی و فضایل انسانی را رعایت کند. در فصل مربوطه بهطور مفصل در مورد آن صحبت خواهیم کرد. همانطور که خوانندگان محترم در جریان هستند، تمامی مدیران توجه خاصی به بعد انسانی خود دارند و تحصیلات عالیه و مختلف انجام میدهند که بتوانند بهطور مؤثرتری مجموعهء تحت اشراف خود را مدیریت کنند، ولی بعضاً -تأکید میکنم- بعضاً، توجهی به دو بعد دیگر ندارند و اغلب مشاهده میکنیم که به دلیل استرسها و اضطرابهای موجود کاری، بیماریهایی گریبانگیر آنان است و عدم رعایت برخی از اصول اخلاقی در مدیریت آنان به چشم میخورد. در این کتاب سعی شده به این سه بعد پرداخته شود و مواردی ذکر شود که در بسیاری از کتابهای مدیریتی به آنها اشاره نشده و یا کمتر مورد توجه قرارگرفته است. ضمناً در بخشی از کتاب به جنبههای مختلف زندگی یک مدیر موفق، پرداخته میشود. ابتدا تعریف میکنیم که این جنبهها چیست و یک مدیر چگونه باید عمل کند که به همهء جنبههای زندگی خود بپردازد.