برای من در آن برهههای وهمانگیز و مبهم زمان، تنها یک اتفاق شگفتانگیز و ترسناک وجود داشت که گاه وادارم میکرد ساعتها را به اندیشههای پیچیده تر سپری کنم. یک اتفاق، یک سؤال… که ماهیت شگفتانگیز ترش حول ذهن پریشانم پرسه میزد. این که من وجود داشتم یک اتفاق شگفتانگیز بود، حتی تجسمش مرا به وجد میآورد.