زمانی که انقلاب صنعتی شروع شد، مقدار کربنی که در قالب زغال سنگ زیر خاک بریتانیا قرار داشت، برابر بود با مقدار کربنی که در قالب نفت زیر خاک عربستان صعودی خوابیده بود. همین کربن، نیروی محرکهی انقلاب صنعتی بود و بریتانیا رو به بریتانیای کبیر تبدیل کرد، و منجر شد که بریتانیا، به طور موقت، دنیا رو فتح کنه. بعد از اون، در سال ۱۹۱۸، استخراج زغال سنگ در بریتانیا به اوج خودش رسید و از اون به بعد دیگه سیر نزولی داشته. به تدریج، بریتانیا شروع به استخراج نفت و گاز از دریای شمال کرد، و در سال ۲۰۰۰ استخراج از دریای شمال به اوج خودش رسید، که اون هم الآن سیر نزولی داره.
این بررسیها راجع به محدودیتِ منابعِ امن و قابل دسترسِ سوختهای فسیلی، باعث به وجود اومدن این سؤال میشه که «خوب، بعدش چی؟ زندگی بعد از سوختهای فسیلی قراره چطوری باشه؟ آیا نباید به این فکر کنیم که چه جوری قراره از وابستگی به سوختهای فسیلی خارج بشیم؟» البته یک انگیزهی دیگه برای جواب دادن به این سؤال، تغییرات آب و هواییه.
زمانی که صحبت از زندگی بعد از سوختهای فسیلی و اقدامات لازم برای تغییر آب و هوا میشه، کلی حرف الکی و تبلیغات گمراه کننده وجود داره. من به عنوان یک فیزیکدان، احساس وظیفه میکنم که به مردم کمک کنم این گفتههای بیارزش رو تشخیص بدن، و اقداماتی که واقعاً تفاوتی ایجاد میکنه رو درک کنن، و روی ایدههایی تمرکز کنن که واقعاً با عقل جور درمیان.