پژوهش تاریخی بیدسترسی به منابع دستاول، موثق و معتبر امکانپذیر نیست. یکی از منابع دستاول در هر دوره تاریخی «سفرنامهها» است. درباره امتیازات و محدودیتهای این نوع از منابع بسیار گفته و نوشته شده است. وجه مشترک این نوشتهها را میتوان لزوم بازنگری انتقادی اطلاعات ارائهشده در سفرنامهها و مقایسه علمی آن با یافتههای دیگر منابع معتبرِ تاریخی دانست. همچنین لازم است طی یک پروژه ملی و بهصورت سازمانیافته، نقدی علمی از متدلوژی و اپیستمولوژی نویسندگان این آثار به عمل آید تا میزان اعتبار علمی اطلاعاتی که ارائه میکنند روشن شود. میدانیم که نویسندگان سفرنامهها همه در یک سطح از آگاهی و دانایی و بیطرفی و بیغرضی قرار نداشتهاند همان طور که مدت اقامت ایشان در ایران، شهرها و مناطقی که از آن بازدید کردهاند، اقشار و طبقات مختلف اجتماعی که با آنها در تماس بودهاند، میزان آشنایی با زبان فارسی، و معانی و مفاهیم کاربردی کلمات، و فرهنگ ایرانی یکسان نبوده است. و نیز هماره باید توجه داشت که بخشی از دیدگاهها و نظرات مطرحشده در سفرنامهها آلوده به قوممداری فرهنگی است. پرهیز از اروپامحوری سلبی و داوری و ارزیابی از ساختار اجتماعی ایران از منظر ارزشهای غربی که بهموجب آن اروپا و غرب جهانی برتر و شرق و ایران کشوری عقبمانده تلقی میشود، از دیگر اصول مورد تأکید نویسنده است که مکرر در مقالات و آثار چاپشده به تشریح آن پرداختهام لیکن در مقدمۀ این کتاب بیش از این مجال بحث نیست.